programmable


برنامه پذیر، قابل برنامه نویسى کامپیوتر : قابل برنامه ریزى

جمله های نمونه

1. Programmable shallow depth alarm and adjustable keel depth.
[ترجمه گوگل]هشدار عمق کم قابل برنامه ریزی و عمق کیل قابل تنظیم
[ترجمه ترگمان]برنامه اندازه گیری عمق میدان کم و عمق کف اتاق قابل تنظیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The use of computers or programmable logic controllers in systems which have a direct impact on safety obviously requires special care.
[ترجمه گوگل]استفاده از کامپیوترها یا کنترل‌کننده‌های منطقی قابل برنامه‌ریزی در سیستم‌هایی که تأثیر مستقیمی بر ایمنی دارند، بدیهی است که نیاز به مراقبت ویژه دارد
[ترجمه ترگمان]استفاده از رایانه یا کنترل کننده های منطقی قابل برنامه ریزی در سیستم هایی که تاثیر مستقیمی بر ایمنی دارند، مشخصا نیاز به مراقبت ویژه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most CD-players are programmable.
[ترجمه گوگل]اکثر سی دی پلیرها قابل برنامه ریزی هستند
[ترجمه ترگمان]اکثر CD قابل برنامه ریزی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mr Alger cites Altera, a maker of programmable logic devices, as a tech issue he continues to love.
[ترجمه گوگل]آقای الجر از Altera، سازنده دستگاه‌های منطقی قابل برنامه‌ریزی، به‌عنوان یک موضوع فناوری که همچنان به آن علاقه دارد، اشاره می‌کند
[ترجمه ترگمان]آقای Alger altera، سازنده دستگاه های منطقی قابل برنامه ریزی را به عنوان یک مساله تکنولوژی که به عشق خود ادامه می دهد، نقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cypress now plans to concentrate on static RAMs, programmable logic devices and its high-performance niche product lines.
[ترجمه گوگل]Cypress اکنون قصد دارد بر روی رم‌های استاتیک، دستگاه‌های منطقی قابل برنامه‌ریزی و خطوط تولید با عملکرد بالا تمرکز کند
[ترجمه ترگمان]شرکت Cypress در حال حاضر در نظر دارد روی دستگاه های منطقی static، دستگاه های منطقی قابل برنامه ریزی و خطوط تولید جایگاه بالای عملکرد خود تمرکز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A 54-PE programmable chip whose weights can be changed by an external program is also being tested.
[ترجمه گوگل]یک تراشه قابل برنامه ریزی 54-PE که وزن آن توسط یک برنامه خارجی قابل تغییر است نیز در حال آزمایش است
[ترجمه ترگمان]یک تراشه قابل برنامه ریزی ۵۴ - PE که وزن های آن را می توان با یک برنامه خارجی تغییر داد نیز مورد آزمایش قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It also gets licences to 22V10-type programmable logic devices and Am9116 16-bit bit-slices.
[ترجمه گوگل]همچنین مجوزهای دستگاه های منطقی قابل برنامه ریزی از نوع 22V10 و برش های بیتی 16 بیتی Am9116 را دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]همچنین به ۲۲ دستگاه منطقی قابل برنامه ریزی type و Am۹۱۱۶ ۱۶ بیتی مجوز می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The association defines a robot as a programmable device used either to manipulate or transport objects in a manufacturing process.
[ترجمه گوگل]این انجمن ربات را به عنوان وسیله ای قابل برنامه ریزی تعریف می کند که برای دستکاری یا انتقال اشیا در فرآیند تولید استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این انجمن یک روبات را به عنوان یک دستگاه قابل برنامه ریزی تعریف می کند که برای دستکاری یا انتقال اشیا در فرآیند تولید بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Buy a programmable thermostat that will turn your heating system on and off according to your schedule.
[ترجمه گوگل]یک ترموستات قابل برنامه ریزی بخرید که سیستم گرمایشی شما را طبق برنامه شما روشن و خاموش می کند
[ترجمه ترگمان]یک ترموستات نصب کنید که سیستم گرمایش شما را روشن کند و طبق برنامه شما خاموش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An application method of programmable logic controller(PLC) for automatic bus transfer was introduced.
[ترجمه گوگل]یک روش کاربردی از کنترل کننده منطقی قابل برنامه ریزی (PLC) برای انتقال خودکار اتوبوس معرفی شد
[ترجمه ترگمان]یک روش کاربردی برای کنترل کننده منطق قابل برنامه ریزی (PLC)برای انتقال خودکار اتوبوس معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Procedure of the writing into a programmable read-only memory (PROM), or variants, such as EPROM.
[ترجمه گوگل]روند نوشتن در یک حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی (PROM) یا انواع آن مانند EPROM
[ترجمه ترگمان]دستور العمل نوشتن به یک حافظه خوانده قابل برنامه ریزی (prom)، یا انواع دیگر، مانند EPROM
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Careful study of the data sheets and a programmable input-output port solve most A / D interfacing problems.
[ترجمه گوگل]مطالعه دقیق برگه های داده و یک پورت ورودی-خروجی قابل برنامه ریزی اکثر مشکلات رابط A / D را حل می کند
[ترجمه ترگمان]مطالعه دقیق صفحات داده و درگاه ورودی - خروجی قابل برنامه ریزی بیشتر مسایل مربوط به کار را حل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper presents an automatic design system for programmable logic array(PLA).
[ترجمه گوگل]این مقاله یک سیستم طراحی خودکار برای آرایه منطقی قابل برنامه ریزی (PLA) ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک سیستم طراحی اتوماتیک را برای آرایه منطقی قابل برنامه ریزی (PLA)ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And I don't care if it is a programmable calculator.
[ترجمه گوگل]و برای من مهم نیست که یک ماشین حساب قابل برنامه ریزی باشد
[ترجمه ترگمان]و اهمیتی هم نمی دهم که این ماشین حساب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] قابل برنامه ریزی، قابل برنامه نویسی، برنامه پذیر .
[برق و الکترونیک] برنامه پذیر

انگلیسی به انگلیسی

• possible to program, able to be programmed

پیشنهاد کاربران

در کامپیوتر
قابل برنامه نویسی
قابل برنامه ریزی

بپرس