prognostication

/pragˌnɑːstəˈkeɪʃn̩//prɒɡˌnɒstɪˈkeɪʃn̩/

معنی: پیش بینی، پیش گویی، تشخیص قبلی مرض
معانی دیگر: تشخیص قبلی مر­

جمله های نمونه

1. His gloomy prognostications proved to be false.
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی‌های تلخ او نادرست بودند
[ترجمه ترگمان]پیش بینی های شوم او ساختگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The country is currently obsessed with gloomy prognostications about its future.
[ترجمه گوگل]این کشور در حال حاضر درگیر پیش بینی های تیره و تار در مورد آینده خود است
[ترجمه ترگمان]این کشور در حال حاضر نسبت به آینده خود شدیدا نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the event, these gloomy prognostications proved to be unfounded.
[ترجمه گوگل]در این صورت، این پیش‌بینی‌های غم‌انگیز بی‌اساس بودند
[ترجمه ترگمان]در این صورت این پیش بینی های شوم بی نتیجه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bernstein, during our talks, confirmed this prognostication.
[ترجمه گوگل]برنشتاین در طی گفتگوهای ما این پیش بینی را تایید کرد
[ترجمه ترگمان]برنستین، در طی صحبت های ما، این prognostication را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can not tell by recent events and prognostications.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید با وقایع اخیر و پیش بینی ها تشخیص دهید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید با رویداده ای اخیر و prognostications صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Proponents of the changes did, however, find the prognostications of their adversaries far too pessimistic and polemical.
[ترجمه گوگل]با این حال، حامیان تغییرات، پیش‌بینی‌های مخالفان خود را بسیار بدبینانه و جدلی می‌دانستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، طرفداران این تغییرات مقاومت دشمنان خود را بسیار بدبینانه و polemical یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many of the prognostications connected with the Moon are meteorological.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پیش‌بینی‌های مرتبط با ماه، هواشناسی هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از the مرتبط با ماه، meteorological هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This chapter analysises the foreign designer's new prognostication through these ways.
[ترجمه گوگل]این فصل پیش‌بینی جدید طراح خارجی را از طریق این روش‌ها تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]در این بخش از روش های جدید طراح خارجی استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The coma duration prognostication model can prognosticate the duration of coma.
[ترجمه گوگل]مدل پیش آگهی مدت زمان کما می تواند مدت زمان کما را پیش بینی کند
[ترجمه ترگمان]مدل prognostication مدت کما می تواند مدت زمان کما را تعیین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We also compared the prognostication precision, endow differ power, and established assembled forecast model.
[ترجمه گوگل]ما همچنین دقت پیش‌بینی، توان متفاوت و مدل پیش‌بینی مونتاژ شده را مقایسه کردیم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین دقت prognostication را مقایسه کردیم، endow با قدرت فرق کرده و مدل پیش بینی مونتاژ شده را ایجاد کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Theoretic prognostication and researching work show that the nanotubes have characteristics in mechanism and electrology and calorifics . which make it great application in these fields.
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی نظری و کار تحقیقاتی نشان می‌دهد که نانولوله‌ها دارای ویژگی‌هایی در مکانیسم و ​​الکترولوژی و حرارت هستند که آن را به کاربرد عالی در این زمینه ها تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]theoretic prognostication و تحقیق درباره کار نشان می دهند که نانوتیوب ها دارای ویژگی هایی در مکانیزم و electrology و calorifics هستند که کاربرد زیادی در این زمینه ها به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The main thesis of Marx's great historical prognostication, the progressive impoverishment of the wage-earning masses, contradicts the main thesis of Marx's economic doctrine, the iron law of wages.
[ترجمه گوگل]تز اصلی پیش‌بینی بزرگ تاریخی مارکس، یعنی فقیر شدن پیشرونده توده‌های مزدبگیر، با تز اصلی دکترین اقتصادی مارکس، یعنی قانون آهنین دستمزد، در تضاد است
[ترجمه ترگمان]رساله اصلی of های تاریخی مارکس، فقر تدریجی توده های کم درآمد، در تضاد با رساله اصلی دکترین اقتصادی مارکس، قانون آهنین دست مزد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Chapter 5 is about the landscape prognostication.
[ترجمه گوگل]فصل 5 در مورد پیش بینی چشم انداز است
[ترجمه ترگمان]فصل ۵ درباره چشم انداز (چشم انداز)چشم انداز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But the trouble with the picture is that it does absolutely nothing with its various prognostications except play the fool with them.
[ترجمه گوگل]اما مشکل تصویر این است که با پیش‌بینی‌های مختلف خود هیچ کاری انجام نمی‌دهد جز اینکه با آنها احمق بازی کند
[ترجمه ترگمان]اما مشکل این تصویر این است که مطلقا هیچ چیز با پیش بینی های گوناگونی وجود ندارد جز اینکه با آن ها بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش بینی (اسم)
anticipation, forecast, foresight, prognosis, prospect, prognoses, expectancy, expectance, caution, augury, prognostication, precaution, prevision, look-ahead, prefiguration

پیش گویی (اسم)
prophecy, augury, divination, prediction, prognostication, oracle, omen

تشخیص قبلی مرض (اسم)
prognostication

انگلیسی به انگلیسی

• divination, act of prophesying; act of foreshowing, prediction, act of forecasting
a prognostication is a prediction about something; a formal word.

پیشنهاد کاربران

/prɒɡ. nɒs. tɪˈkeɪ. ʃən/
a judgment or the act of making a judgment about what is likely to happen in the
future
پیش بینی، ارزیابی، قضاوت درباره آنچه احتمالاً در آینده رخ خواهد داد
optimistic economic prognostications
...
[مشاهده متن کامل]

his powers of prognostication
DNA analysis will help doctors offer better prognostications

پیش آگهی
پیش گویی

بپرس