progestogen


(هورمون های مصنوعی که اثر مشابه پروژسترون را دارند) پروژستوژن

جمله های نمونه

1. A hormone, progestogen, is injected into a muscle, and is released very slowly into the body.
[ترجمه گوگل]هورمونی به نام پروژسترون به عضله تزریق می شود و به آرامی در بدن ترشح می شود
[ترجمه ترگمان]هورمون، به یک ماهیچه تزریق می شود و به آرامی در بدن آزاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cloud in this particular silver lining is progestogen, a synthetic form of the hormone progesterone.
[ترجمه گوگل]ابر موجود در این پوشش نقره ای خاص پروژسترون است که شکل مصنوعی هورمون پروژسترون است
[ترجمه ترگمان]در این پوشش نقره ای خاص، ابر، شکل مصنوعی پروژسترون، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The progestogens have the same effect on the cat's body as the natural pregnancy hormone, progesterone.
[ترجمه گوگل]پروژسترون ها همان تأثیر هورمون طبیعی بارداری، پروژسترون، بر بدن گربه دارند
[ترجمه ترگمان]progestogens همان تاثیر را بر بدن گربه به عنوان هورمون رشد طبیعی پروژسترون دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Progestogen is now available in a combined progestogen and oestrogen patch.
[ترجمه گوگل]پروژسترون اکنون به صورت پچ ترکیبی پروژسترون و استروژن موجود است
[ترجمه ترگمان]Progestogen در حال حاضر به صورت ترکیبی از هورمون استروژن و هورمون استروژن در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. AIM: To study the effect of ectogenesis progestogen progesterone on peripheral edema and neurocyte apoptosis in rats following cerebral cortex injury induced by free fall.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر اکتوژنز پروژسترون پروژسترون بر ادم محیطی و آپوپتوز سلول های عصبی در موش های صحرایی به دنبال آسیب قشر مغز ناشی از سقوط آزاد
[ترجمه ترگمان](AIM): برای مطالعه اثر بوجود آمده در نتیجه غیاب پروژسترون، edema محیطی و آپوپتوز به دنبال آسیب قشر مخ که براثر سقوط آزاد ایجاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The long stimulation of estrogen without antagonism of progestogen was high-risk factor of EC in patient with sterility of functional endometrorrhagia.
[ترجمه گوگل]تحریک طولانی مدت استروژن بدون آنتاگونیسم پروژسترون، عامل پرخطر EC در بیمار مبتلا به عقیمی اندومتروراژی عملکردی بود
[ترجمه ترگمان]تحریک بلند استروژن بدون ناسازگاری of عامل خطر بالای EC در بیمار با استریل کردن endometrorrhagia عملکردی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective: To study the effect of estrogen and progestogen on the development and implantation of mouse embryos in vitro.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر استروژن و پروژسترون بر رشد و لانه گزینی جنین موش در شرایط آزمایشگاهی انجام شد
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثر استروژن و progestogen بر روی توسعه و کاشت جنین موش در آزمایشگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mirena, the progestogen coil, is the Rolls-Royce of contraception for women this age.
[ترجمه گوگل]میرنا، کویل پروژسترون، رولز رویس پیشگیری از بارداری برای زنان در این سن است
[ترجمه ترگمان]Mirena، سیم پیچ progestogen، رولز رویس برای جلوگیری از بارداری زنان در این سن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Physiological functions of testosterone, estrogen and progestogen.
[ترجمه گوگل]عملکردهای فیزیولوژیکی تستوسترون، استروژن و پروژسترون
[ترجمه ترگمان]وظایف فیزیولوژیکی، استروژن، استروژن و progestogen
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Aim To study the progestogen effect and activity of triphasic contraceptive tablets.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه اثر پروژسترون و فعالیت قرص های ضد بارداری سه فازی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه اثر progestogen و فعالیت قرص های پیش گیری از بارداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Several observations suggest that androgens may counteract the proliferative effects of estrogen and progestogen in the mammary gland.
[ترجمه گوگل]مشاهدات متعدد نشان می‌دهد که آندروژن‌ها ممکن است با اثرات تکثیری استروژن و پروژسترون در غده پستانی مقابله کنند
[ترجمه ترگمان]مشاهدات متعددی نشان می دهند که androgens ممکن است اثرات منفی استروژن و progestogen در غده پستانی را خنثی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To observe the expression and clinical implication of estrogen receptors and progestogen receptors in hyperplastic lesions and malignant lesions of breast.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده بیان و پیامدهای بالینی گیرنده های استروژن و گیرنده های پروژسترون در ضایعات هیپرپلاستیک و ضایعات بدخیم پستان
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده بیان و مفهوم بالینی گیرنده های استروژن و گیرنده های progestogen در ضایعات hyperplastic و ضایعات بدخیم پستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Methods: 13 cases of menstrual disorder (not in climacterium) and climacteric women with burning mouth syndrome (BMS) were treated by hormone replacement method of nylestriol and progestogen.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: 13 مورد اختلال قاعدگی (غیر در کلیماکتریوم) و زن مبتلا به سندرم سوزش دهان (BMS) با روش جایگزینی هورمونی نیلسترول و پروژسترون تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۱۳ مورد از اختلال قاعدگی (نه در climacterium)و بحرانی ترین زنان با سندروم حاد دهان (BMS)با روش جایگزینی هورمون of و progestogen درمان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. SP immunohistochemical technique was applied to determine carcinoembryonic antigens (CEA), estrin receptors (ER) and progestogen receptors (PR)on the cancerous tissues of 33 cases of gastric cancer.
[ترجمه گوگل]روش ایمونوهیستوشیمی SP برای تعیین آنتی ژن‌های کارسینومبریونیک (CEA)، گیرنده‌های استرین (ER) و گیرنده‌های پروژسترون (PR) بر روی بافت‌های سرطانی 33 مورد سرطان معده استفاده شد
[ترجمه ترگمان]تکنیک immunohistochemical SP برای تعیین آنتی ژن carcinoembryonic، گیرنده های estrin (ER)و گیرنده های progestogen (PR)در بافت های سرطانی ۳۳ مورد سرطان معده به کار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

پروژسترون ( اسم ) : هر ماده ای که اثری مشابه پروژسترون دارد

بپرس