progenitive

/proʊˈdʒenɪtɪv//prəʊˈdʒenɪtɪv/

بارور، فرزند آور، زایا، پر زاد و رود، تولید کننده، زاینده، دارای نیروی تولید، تولیدی

جمله های نمونه

1. Furthermore, the invasion of Spartina alterniflora may affect progenitive birds when it decreased insect diversity in Jiuduansha wetlands.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تهاجم Spartina alterniflora ممکن است بر پرندگان مولد تأثیر بگذارد که تنوع حشرات را در تالاب‌های Jiuduansha کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تهاجم of alterniflora ممکن است بر پرندگان progenitive تاثیر بگذارد که تنوع حشرات در سرزمین های مرطوب را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Commonly used cuttage, engraft and layering are progenitive, also can sow.
[ترجمه گوگل]برش، پیوند و لایه‌بندی که معمولاً استفاده می‌شود، زاییده هستند، همچنین می‌توانند کاشت کنند
[ترجمه ترگمان]engraft و لایه بندی، که عموما به کار می روند، progenitive هستند و هم چنین می توانند بکارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Progenitive and exuberant cell is particularly sensitive to this medicine, can exterminate antigen sensitivity small lymphocyte more quickly, basically exterminate B cell, still can restrain T cell.
[ترجمه گوگل]سلول های زاد و ولد به ویژه به این دارو حساس هستند، می توانند لنفوسیت های کوچک با حساسیت آنتی ژن را سریع تر از بین ببرند، اساسا سلول های B را از بین ببرند، هنوز هم می توانند سلول های T را مهار کنند
[ترجمه ترگمان]سلول Progenitive و exuberant به ویژه نسبت به این دارو حساس است، می تواند حساسیت آنتی ژن را به سرعت دفع کند، اساسا سلول بی را نابود کند، و با این حال می تواند سلول T را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Th is pig is planted progenitive rate is higher, one brood can produce 14 piggy above.
[ترجمه گوگل]نرخ زاد و ولد در خوک کاشته شده بیشتر است، یک نوزاد می تواند 14 خوک در بالا تولید کند
[ترجمه ترگمان]این یک خوک است که نرخ progenitive آن بالاتر است، یک کودک می تواند ۱۴ خوک تولید کند که در بالا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And force of fleshy sheep precocity, disease - resistant is strong, progenitive force tall, turnover is rapid.
[ترجمه گوگل]و نیروی زودرس گوسفند گوشتی، بیماری - مقاوم قوی، نیروی زایی بلند، گردش سریع است
[ترجمه ترگمان]و نیروی of گوشتی، مقاوم در برابر بیماری، قوی است، نیروی progenitive بلند است و جابجایی سریع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Finally, hydraulic variables were simulated and analyzed in the progenitive field of the Chinese Sturgeon below the Gezhouba Reservoir.
[ترجمه گوگل]در نهایت، متغیرهای هیدرولیک در زمینه مولد ماهیان خاویاری چینی در زیر مخزن Gezhouba شبیه‌سازی و تحلیل شدند
[ترجمه ترگمان]در نهایت، متغیرهای هیدرولیکی شبیه سازی شده و در حوزه progenitive of Chinese در زیر مخزن Gezhouba تحلیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Efficacy:Rapidly imprve the whelk, swelling, etc., inhibit bacterium is progenitive, let you quickly dispel whelk root.
[ترجمه گوگل]اثربخشی: به سرعت درز، تورم، و غیره را بهبود می بخشد، باکتری را مهار می کند، مولد است، به شما اجازه می دهد تا به سرعت ریشه چاقو را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hormone KT was the main factor in height growth of shoot multiplication, which could make nodes elongate, make buds grow well and make cells become nutritious performance from progenitive performance.
[ترجمه گوگل]هورمون KT عامل اصلی در رشد ارتفاعی تکثیر ساقه بود که می‌توانست گره‌ها را دراز کند، جوانه‌ها را به خوبی رشد کند و سلول‌ها را به عملکردی مغذی تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]رشد هورمون عامل اصلی رشد ارتفاع ضرب عکس بود که می تواند باعث شود که گره ها به خوبی رشد کنند و باعث شوند که جوانه ها به خوبی رشد کنند و باعث شوند تا سلول ها عملکرد nutritious داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Uric fluid grow in quantity still can reduce kidney the tall ooze condition of the medullary head that reach breast, the growth that goes against a bacterium is progenitive .
[ترجمه گوگل]مایع اوریک به مقدار زیاد رشد می‌کند هنوز هم می‌تواند وضعیت تراوش بلند سر مدولاری را که به سینه می‌رسد، کاهش دهد، رشدی که علیه یک باکتری پیش‌آمده است
[ترجمه ترگمان]سیال Uric به مقدار زیادی رشد می کند و می تواند منجر به کاهش پیوند کلیه با شرایط رسوب بلند سر medullary شود که به سینه می رسد و رشد آن در برابر یک باکتری progenitive است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Deodorization flavour: will be sweet cut tobacco, put within the toilet, what can prevent fly and mosquito and bacterium is progenitive, have deodorization effect.
[ترجمه گوگل]طعم خوشبو کننده: تنباکوی بریده شده شیرین خواهد بود، داخل توالت قرار می گیرد، آنچه می تواند از مگس و پشه و باکتری مولد جلوگیری کند، اثر بو زدایی دارد
[ترجمه ترگمان]در این صورت، بوی تند و شیرین آن به مشام می رسد: استعمال دخانیات، درون دستشویی، چیزی که می تواند از پشه و پشه و باکتری عبور کند، اثر deodorization دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Once stop remedial hind, criterion L- bacterium can recover from an illness, grow progenitive, continue to cause disease.
[ترجمه گوگل]پس از توقف درمان، باکتری L-معیار می تواند از یک بیماری بهبود یابد، رشد کند و به ایجاد بیماری ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]زمانی که hind remedial را متوقف کنید، معیار L - باکتری می تواند از یک بیماری بهبود پیدا کند، رشد کند، رشد کند و به علت بیماری ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The reader that has read Darwinian memoir knows, darwin is special to orchid care, down to costs 8 months, for its progenitive strategy wrote a treatise " the pollination of orchid " .
[ترجمه گوگل]خواننده‌ای که خاطرات داروینی را خوانده است می‌داند که داروین برای مراقبت از ارکیده خاص است و هزینه آن به 8 ماه کاهش می‌یابد، زیرا استراتژی ابتکاری آن رساله‌ای نوشته است "گرده افشانی ارکیده"
[ترجمه ترگمان]خواننده ای که خاطراتش را خوانده است می داند که داروین برای مراقبت از ارکیده تا ۸ ماه، برای استراتژی progenitive رساله ای به عنوان \"گرده افشانی of\" می نویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Groom for home at the same time giant salamander domesticates progenitive technology personnel.
[ترجمه گوگل]داماد برای خانه در همان زمان سمندر غول پیکر پرسنل فناوری ابتکاری را اهلی می کند
[ترجمه ترگمان]گروم برای خانه در همان زمان پرسنل فن آوری giant domesticates progenitive را فراخواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• producing offspring, reproducing

پیشنهاد کاربران

بپرس