profoundness


معنی: عمق
معانی دیگر: گودی، بصیرت کامل، تبحر، زیادی، سنگینی، رسو یا نفوذزیاد

جمله های نمونه

1. The extensiveness, the profoundness and the intensiveness of present-day economy globalization has gone beyond our comprehension and expression.
[ترجمه گوگل]گستردگی، عمق و شدت جهانی شدن اقتصاد امروزی فراتر از درک و بیان ما بوده است
[ترجمه ترگمان]The، profoundness و the جهانی شدن اقتصاد امروز فراتر از درک و بیان ما رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Now is the time to make Profoundness a reality for all of Li Yi's supporters.
[ترجمه گوگل]اکنون زمان آن فرا رسیده است که عمیق بودن را برای همه حامیان لی یی به واقعیت تبدیل کنیم
[ترجمه ترگمان]اکنون زمان آن است که برای تمامی حامیان لی یی واقعیت را به واقعیت تبدیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Kindness in words creates confidence. Kindness in thinking creates profoundness. Kindness in giving creates love. Lao Tzu
[ترجمه گوگل]مهربانی در کلمات اعتماد به نفس ایجاد می کند مهربانی در تفکر باعث ایجاد عمق می شود مهربانی در بخشش عشق ایجاد می کند لائوتسه
[ترجمه ترگمان]مهربانی در کلمات اعتماد به نفس را ایجاد می کند مهربانی در تفکر خلق profoundness را ایجاد می کند مهربانی در دادن عشق ایجاد می کند تائو تزو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In a word, Li Shangyin's such poems have exceptional feeling styles including sincerity exquisitenessand profoundness.
[ترجمه گوگل]در یک کلام، این گونه اشعار لی شانگین دارای سبک های احساسی استثنایی از جمله صمیمیت نفیس و ژرفاست
[ترجمه ترگمان]در یک کلام، این اشعار، سبک احساسات استثنایی هستند از جمله sincerity exquisitenessand profoundness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In this way, the theme of his works shows multi - meanings, profoundness and obscurity.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب مضمون آثار او چند معنا، ژرفا و ابهام را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is an eternal creation of human culture, and a category of profoundness and boundlessness of human knowledge.
[ترجمه گوگل]آفریده ابدی فرهنگ بشری و مقوله ای از ژرفا و بی کران بودن دانش بشری است
[ترجمه ترگمان]این یک آفرینش ابدی از فرهنگ انسانی و گروهی از profoundness و boundlessness از دانش بشری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the current research on the classification of sports competitions, not quite clear explanation of their regularity makes this sort of research lack rigorousness and profoundness.
[ترجمه گوگل]در تحقیقات کنونی در مورد طبقه بندی مسابقات ورزشی، تبیین نه چندان روشن در مورد منظم بودن آنها باعث می شود که این نوع تحقیقات فاقد دقت و عمق باشد
[ترجمه ترگمان]در تحقیق حاضر در مورد طبقه بندی رقابت های ورزشی، بدون توضیح کامل از نظم آن ها، این نوع تحقیقات فاقد rigorousness و profoundness هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We must forever conduct our struggle on the high plane of profoundness and discipline.
[ترجمه گوگل]ما باید برای همیشه مبارزه خود را در سطح عالی عمیق و انضباط انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید برای همیشه struggle را بر سطح بالا of و انضباط رهبری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عمق (اسم)
depth, profundity, profoundness

انگلیسی به انگلیسی

• deepness, reconditeness; abstractness, quality of having deep meaning; seriousness, soberness

پیشنهاد کاربران

بپرس