profligacy

/ˈprɒflɪˌɡæsi//ˈprɒflɪɡəsi/

معنی: هرزگی، ولخرجی، ولگردی
معانی دیگر: هرزگی، ولگردی، ولخرجی

جمله های نمونه

1. The profligacy of the West shocked him.
[ترجمه گوگل]ولخرجی غرب او را شوکه کرد
[ترجمه ترگمان]هرزگی غرب او را شوکه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Profligacy, sloth, licentiousness, gluttony, pride.
[ترجمه گوگل]ولخرجی، تنبلی، هرزگی، پرخوری، غرور
[ترجمه ترگمان]profligacy، تنبلی، شکم پرستی و شکم پرستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lovelace was a pattern of male profligacy and influenced the literature of the time, particularly Russian - we owe Raskolnikov to Lovelace.
[ترجمه گوگل]لاولیس الگوی ولخرجی مردانه بود و بر ادبیات آن زمان، به ویژه روسی تأثیر گذاشت - ما راسکولنیکف را مدیون لاولیس هستیم
[ترجمه ترگمان]Lovelace الگویی بود از هرزگی مردانه و تحت تاثیر ادبیات زمان، به خصوص روسی - ما راسکلنیکف را مدیون Lovelace
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thanks to Greek profligacy, German intransigency and Kim-Il-Jong's lunacy, we have U. S. bond buyers that are no longer rational investors.
[ترجمه گوگل]به لطف ولخرجی یونان، ناسازگاری آلمان و دیوانگی کیم ایل جونگ، ما خریداران اوراق قرضه آمریکایی داریم که دیگر سرمایه گذاران منطقی نیستند
[ترجمه ترگمان]به لطف هرزگی یونانی، intransigency آلمانی و \"کیم جونگ ایل\" (کیم جونگ ایل - جونگ)، ما U را داریم اس خریداران اوراق قرضه که دیگر سرمایه گذاران منطقی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That said, US fiscal profligacy will push the dollar risk premium higher over time.
[ترجمه گوگل]با این حال، ولخرجی مالی ایالات متحده به مرور زمان حق بیمه ریسک دلار را بالاتر خواهد برد
[ترجمه ترگمان]همان طور که گفته شد، هرزگی مالی ایالات متحده در طول زمان حق بیمه ریسک دلار را بالاتر خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Profligacy is the new prudence. But in Asia, where saving has long been a self-evident virtue, that message has yet to catch on.
[ترجمه گوگل]ولخرجی احتیاط جدید است اما در آسیا، جایی که صرفه جویی برای مدت طولانی یک فضیلت بدیهی بوده است، این پیام هنوز قابل درک نیست
[ترجمه ترگمان]profligacy تدبیر جدیدی است اما در آسیا، جایی که پس انداز مدت ها یک فضیلت بارز بوده است، این پیام هنوز به آن نرسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But public profligacy cannot last for ever.
[ترجمه گوگل]اما اسراف عمومی نمی تواند برای همیشه ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]اما هرزگی و هرزگی برای همیشه دوام نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All this may seem like an incitement to profligacy, consistent with Keynes's rather bohemian private life as a charter member of the Cambridge Apostles and the Bloomsbury group.
[ترجمه گوگل]همه اینها ممکن است تحریکی برای ولخرجی به نظر برسد، که با زندگی خصوصی نسبتاً غیرعادی کینز به عنوان عضو منشور حواریون کمبریج و گروه بلومزبری سازگار است
[ترجمه ترگمان]همه اینها ممکن است به گونه ای باشد که به هرزگی ادامه دهد، سازگار با زندگی خصوصی Keynes به عنوان یکی از اعضای charter حواریون کمبریج و گروه بلومزبری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Recession, they reason a penance for past profligacy.
[ترجمه گوگل]رکود، آنها دلیل عذاب ولخرجی گذشته هستند
[ترجمه ترگمان]recession، به خاطر هرزگی و هرزگی reason
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was tut - tutting about American profligacy.
[ترجمه گوگل]در مورد ولخرجی آمریکا سخنی به میان آمد
[ترجمه ترگمان]آه و ناله و tutting درباره هرزگی آمریکایی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Germany and the other better-off countries blame the profligacy of Greece, Portugal and Italy and fear that an early bailout would relieve pressure on them to mend their ways.
[ترجمه گوگل]آلمان و دیگر کشورهایی که از وضعیت اقتصادی بهتری برخوردارند، بی‌توجهی یونان، پرتغال و ایتالیا را مقصر می‌دانند و می‌ترسند که یک برنامه نجات زودهنگام فشار بر آنها را برای اصلاح روش‌هایشان کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]آلمان و دیگر کشورهای بهتر، هرزگی یونان، پرتغال و ایتالیا را سرزنش می کنند و می ترسند که نجات زودهنگام موجب کاهش فشار بر آن ها برای اصلاح شیوه های آن ها شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But United punished them for their early profligacy in the most clinical of fashion.
[ترجمه گوگل]اما یونایتد آنها را به دلیل ولخرجی های اولیه به بالینی ترین روش مجازات کرد
[ترجمه ترگمان]اما ایالات متحده آن ها را به خاطر profligacy زود هنگام به شیوه most مجازات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By hook or by crook, football is being called to account for the years of profligacy.
[ترجمه گوگل]با قلاب یا کلاهبردار، فوتبال را به حساب سال‌های ولخرجی می‌خوانند
[ترجمه ترگمان]فوتبال، با قلاب و یا by، در نظر گرفته می شود تا برای سال ها هرزگی مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هرزگی (اسم)
beastliness, ribaldry, debauch, debauchery, lechery, reprobation, depravity, profligacy, harlotry, incontinence, incontinency, prurience, pruriency, libertinage, saturnalia

ولخرجی (اسم)
profligacy, squander, prodigality, lavishness

ولگردی (اسم)
stray, ramble, tramp, profligacy, vagrancy, vagabondage, vagabondism

انگلیسی به انگلیسی

• extravagance, wastefulness; wantonness, licentiousness; degeneracy; promiscuousness, depravity
profligacy is extravagance and being wasteful; a formal word.

پیشنهاد کاربران

اسراف. تبذیر. ریخت و پاش. ولخرجی
مثال:
And whose conduct is [mere] profligacy.
و رفتار آنها یک اسراف و تبذیر محض است.
�وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا�
profligacy = wastefulness = lavishness
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : profligacy
صفت ( adjective ) : profligate
قید ( adverb ) : _

بپرس