profitless

/ˈprɒfɪtləs//ˈprɒfɪtləs/

معنی: بی سود
معانی دیگر: بیسود

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of profit.
متضاد: profitable

جمله های نمونه

1. It is profitless to continue arguing.
[ترجمه گوگل]ادامه مشاجره بی فایده است
[ترجمه ترگمان]همچنان بحث کردن ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Revising the procedure was an entirely profitless exercise.
[ترجمه گوگل]بازنگری رویه یک تمرین کاملاً بی‌سود بود
[ترجمه ترگمان]بازبینی فرآیند یک تمرین کاملا profitless بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Knowledge without labor is profitless. Knowledge with labor is genius. Gordon B. Hinckley
[ترجمه گوگل]دانش بدون نیروی کار بی فایده است دانش با کار نبوغ است گوردون بی هینکلی
[ترجمه ترگمان]دانش بدون نیروی کار profitless است دانش با نیروی کار نبوغ است گوردون بی هینکلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Further argument was profitless.
[ترجمه گوگل]بحث بیشتر بی فایده بود
[ترجمه ترگمان]بحث بیشتر مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Smoking is absolutely to health harmful and profitless, behoove prohibits in the round.
[ترجمه گوگل]استعمال دخانیات برای سلامتی کاملاً مضر و بی‌منفعت است
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن به طور کامل برای سلامتی مضر و مضر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Of course Sun fully expects its profitless approach to turn a profit in the end.
[ترجمه گوگل]البته Sun کاملاً انتظار دارد که رویکرد بی‌سودش در نهایت به سود تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که خورشید کاملا انتظار دارد که رویکرد profitless در پایان نیز سود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Increasingly profitless growth in the corporate sector will ultimately rebound on the public finances.
[ترجمه گوگل]رشد بی‌سود فزاینده در بخش شرکت‌ها در نهایت به اقتصاد عمومی باز می‌گردد
[ترجمه ترگمان]رشد فزاینده در بخش شرکت ها در نهایت بر امور مالی عمومی تاثیر خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Profitless usurer, why dost thou use So great a sum of sums, yet canst not live?
[ترجمه گوگل]رباخوار بی سود، چرا از مبالغ هنگفتی استفاده می کنی، اما نمی توانی زندگی کنی؟
[ترجمه ترگمان]profitless usurer، چرا از این همه مبالغ هنگفتی استفاده می کنی، باز هم نمی توانی زندگی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Let us have no part in profitless quarrels.
[ترجمه گوگل]در دعواهای بیهوده نقشی نداشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما هیچ سهمی در جنگ profitless نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Recently, food Bureau of Standards of England makes a statement again: Do not eat carbohydrate completely, harmful to the body profitless .
[ترجمه گوگل]اخیراً، اداره استانداردهای مواد غذایی انگلستان مجدداً بیانیه ای می دهد: کربوهیدرات را به طور کامل نخورید، برای بدن مضر است
[ترجمه ترگمان]اخیرا، اداره غذا و استانداردهای بریتانیا بار دیگر بیانیه ای را صادر می کند: به طور کامل کربوهیدرات را به طور کامل بخورید، مضر برای بدن (profitless)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For reasons I can't quite fathom, investors seem far more interested in profitless newcomers to the public market like Pandora and LinkedIn than they are in the single best technology company extant.
[ترجمه گوگل]به دلایلی که من کاملاً نمی توانم آن را درک کنم، به نظر می رسد سرمایه گذاران به افراد تازه وارد بی سود در بازار عمومی مانند Pandora و LinkedIn بیشتر علاقه مند هستند تا در بهترین شرکت فناوری موجود
[ترجمه ترگمان]به دلایلی که من نمی توانم درک کنم، به نظر می رسد سرمایه گذاران بیشتر علاقه مند به profitless تازه وارد در بازار عمومی مانند Pandora و LinkedIn هستند تا در بهترین شرکت فن آوری موجود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We should regard this, on the evidence so far available, as a singularly profitless enterprise.
[ترجمه گوگل]ما باید این را، بر اساس شواهدی که تاکنون در دسترس است، به عنوان یک شرکت بی‌سود بدانیم
[ترجمه ترگمان]ما باید این مساله را به عنوان مدرکی که تا کنون در دسترس است، به عنوان یک شرکت فوق العاده profitless، مورد توجه قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Land Circulation Policy can liberate dairy farmers from inefficient and profitless manual labor to tertiary industry.
[ترجمه گوگل]سیاست گردش زمین می تواند کشاورزان لبنیات را از کار دستی ناکارآمد و بی سود به صنعت ثالث رهایی بخشد
[ترجمه ترگمان]سیاست گردش زمین می تواند کشاورزان لبنیات را از کار دستی ناکارآمد و profitless به صنعت ثالث آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is not a proper way to do so and it will be profitless.
[ترجمه گوگل]این روش مناسبی برای انجام این کار نیست و سودی نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]این یک روش مناسب برای انجام این کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی سود (صفت)
unprofitable, bootless, profitless, otiose

انگلیسی به انگلیسی

• unprofitable, not earning income; pointless, useless, futile

پیشنهاد کاربران

بپرس