profiteer

/ˌprɑːfəˈtɪr//ˌprɒfɪˈtɪə/

معنی: استفادهچی، استفادهچی بودن، اهل استفاده زیاد بودن
معانی دیگر: سودجو، محتکر، گران فروش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who gains excessive profits, esp. by selling scarce commodities at very high prices.

- While most people were suffering from privation during the war, he was making money as a profiteer.
[ترجمه گوگل] در حالی که اکثر مردم در طول جنگ از محرومیت رنج می بردند، او به عنوان یک سودجو پول در می آورد
[ترجمه ترگمان] در حالی که بسیاری از مردم از محرومیت در طول جنگ رنج می بردند، او به عنوان سودجو درآمد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: profiteers, profiteering, profiteered
• : تعریف: to act as a profiteer.

جمله های نمونه

1. The pharmaceutical company has been charged with profiteering from the AIDS crisis.
[ترجمه گوگل]این شرکت داروسازی به سودجویی از بحران ایدز متهم شده است
[ترجمه ترگمان]شرکت داروسازی به بهره برداری از بحران ایدز متهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rent controls were introduced to prevent profiteering.
[ترجمه گوگل]کنترل اجاره بها برای جلوگیری از سودجویی وضع شد
[ترجمه ترگمان]کنترل اجاره برای جلوگیری از سودجویی معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Profiteering in a time of shortage is wrong.
[ترجمه گوگل]سودجویی در زمان کمبود کار اشتباهی است
[ترجمه ترگمان]کمبود در زمان کمبود اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The army, where profiteering and corruption was endemic, had profitable interests to protect, especially its involvement in drug trafficking.
[ترجمه گوگل]ارتش که در آن سودجویی و فساد عمومیت داشت، منافع سودآوری برای محافظت داشت، به ویژه مشارکت در قاچاق مواد مخدر
[ترجمه ترگمان]ارتش که در آن بهره برداری و فساد همه گیر بود، به ویژه به دخالت در قاچاق مواد مخدر، منافع سودآور داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As food supplies dwindled, complaints against profiteering became more vociferous.
[ترجمه گوگل]با کاهش ذخایر مواد غذایی، شکایات علیه سودجویی پر سر و صداتر شد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که منابع غذا کاهش پیدا کرد، شکایت علیه profiteering بیشتر به صدای بلند بدل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Real fans, they say, need protecting; profiteering must be stopped.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که هواداران واقعی نیاز به محافظت دارند باید جلوی سودجویی گرفته شود
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که طرفداران واقعی به حفاظت نیاز دارند؛ سودجویی باید متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He denies there is any profiteering.
[ترجمه گوگل]او وجود هرگونه سودجویی را رد می کند
[ترجمه ترگمان]او انکار می کند که هیچ profiteering وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Profiteering price-hikes, and worsening inequalities between different social groups were the problems which beset Deng's reform programme.
[ترجمه گوگل]افزایش سودجویانه قیمت ها، و تشدید نابرابری بین گروه های مختلف اجتماعی، مشکلاتی بود که بر برنامه اصلاحات دنگ دامن زد
[ترجمه ترگمان]افزایش قیمت ها، و بدتر شدن نابرابری بین گروه های مختلف اجتماعی، مشکلاتی است که برنامه اصلاحات دنگ را به ستوه آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The shams and the profiteers would also be passed over.
[ترجمه گوگل]از شمع ها و سودجویان نیز گذشت
[ترجمه ترگمان]وی افزود که شمس اف و سودجویان نیز به پایان خواهند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A dog official & profiteer common ground : Has no way to reason with!
[ترجمه گوگل]محل مشترک یک مقام سگ و سودجو: راهی برای استدلال ندارد!
[ترجمه ترگمان]یک سگ به عنوان یک سگ در زمینه مشترک، گفت: هیچ راهی ندارد که عقل داشته باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Schindler: I'm a profiteer of slave labor. I am a criminal.
[ترجمه گوگل]شیندلر: من سودجوی کار برده هستم من یک جنایتکار هستم
[ترجمه ترگمان]من اهل کار کردن هستم من یک تبهکار هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If can play game already, can profiteer again, it is good to should have many so!
[ترجمه گوگل]اگر می توانید بازی در حال حاضر بازی، می تواند سود دوباره، خوب است که باید بسیاری از آن!
[ترجمه ترگمان]اگر هم اکنون می تواند بازی کند، باز هم profiteer، خوب است که بسیاری از این چیزها را داشته باشیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He tried to profiteer from this dirty deal.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد از این معامله کثیف سود ببرد
[ترجمه ترگمان]او سعی کرد از این معامله کثیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You are certainly a profiteer. Hopefully you will be as enterprising during our time working together.
[ترجمه گوگل]شما مطمئناً یک سودجو هستید امیدواریم در طول مدت همکاری ما به همان اندازه مبتکر باشید
[ترجمه ترگمان]تو واقعا a امیدوارم که در طول زمان ما با هم کار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استفاده چی (اسم)
profiteer

استفاده چی بودن (فعل)
profiteer

اهل استفاده زیاد بودن (فعل)
profiteer

انگلیسی به انگلیسی

• speculator, one who buys goods at market value and resells them at a higher price; one who charges exorbitant prices
overcharge, demand exorbitant prices; raise rates, raise prices
a profiteer is a person who makes large profits by charging high prices for goods that are hard to get; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

بپرس