profitably


سودمندانه، بطورمفید، چنانکه سود دهدیا منفعت رساند

جمله های نمونه

1. The 28 French stores are trading profitably.
[ترجمه گوگل]28 فروشگاه فرانسوی با سودآوری تجارت می کنند
[ترجمه ترگمان]۲۸ فروشگاه فرانسوی به طور سودمندی تجارت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They invested the money very profitably.
[ترجمه گوگل]آنها پول را بسیار سودآور سرمایه گذاری کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها پول را خیلی سودآور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They thought they should occupy their leisure more profitably.
[ترجمه گوگل]آنها فکر می کردند که باید اوقات فراغت خود را با سود بیشتری اشغال کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها فکر می کردند که آن ها می توانند فراغت خود را به سود more اختصاص دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A craft which had once been profitably combined with farming became a miserable cottage industry dependent upon the towns and the bag-hosiers.
[ترجمه گوگل]پیشه‌وری که زمانی سودآور با کشاورزی ترکیب می‌شد، تبدیل به یک صنعت کلبه‌ای بدبخت شد که وابسته به شهرها و جوراب‌ها بود
[ترجمه ترگمان]صنعتی که زمانی سودآور با کشاورزی بود، تبدیل به یک صنعت کوچک روستایی وابسته به شهرها و the شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ministerial despotism could not be profitably run by clerical reactionaries ignorant of the financial world.
[ترجمه گوگل]استبداد وزرا نمی تواند توسط مرتجعین روحانی ناآگاه از دنیای مالی به نحو سودآوری اداره شود
[ترجمه ترگمان]استبداد، استبداد، نمی تواند با کشیشان reactionaries که از دنیای مالی بی اطلاع است، اداره شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was able to sell out quite profitably to one of the bigger air-freight operators.
[ترجمه گوگل]من توانستم کاملاً سودآور به یکی از اپراتورهای بزرگ حمل و نقل هوایی بفروشم
[ترجمه ترگمان]توانستم آن را به طور کامل به یکی از اپراتورهای کابلی بزرگ تر بفروشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Future research could profitably explore the nature of children's explanations in a range of classroom contexts.
[ترجمه گوگل]تحقیقات آینده می تواند ماهیت توضیحات کودکان را در طیف وسیعی از زمینه های کلاس درس به طور سودمندی بررسی کند
[ترجمه ترگمان]تحقیق آینده می تواند به طور سودمندی ماهیت توضیحات کودکان در گستره ای از زمینه های کلاس را مورد بررسی قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At present, they can only develop profitably in locations with high wind speed.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، آنها فقط می توانند در مکان هایی با سرعت باد زیاد توسعه پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، آن ها تنها می توانند به صورت سودآور در مکان هایی با سرعت باد بالا توسعه یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She spent the weekend profitably.
[ترجمه گوگل]او آخر هفته را سودآور گذراند
[ترجمه ترگمان]او آخر هفته را به نحو احسن استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He spent the weekend profitably.
[ترجمه گوگل]او آخر هفته را سودآور گذراند
[ترجمه ترگمان]او آخر هفته را به نحو احسن استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But there are areas where governments could profitably intervene in a more positive and co-ordinated way.
[ترجمه گوگل]اما مناطقی وجود دارد که دولت‌ها می‌توانند به شکلی مثبت‌تر و هماهنگ‌تر مداخله کنند
[ترجمه ترگمان]اما مناطقی وجود دارند که دولت ها می توانند به طور سودمندی در یک روش مثبت و هماهنگ دخالت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We must see that our spare time is profitably occupied.
[ترجمه گوگل]ما باید ببینیم که اوقات فراغت ما به طور سودآوری اشغال شده است
[ترجمه ترگمان]باید ببینیم که وقت اضافی ما به نفع توست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The developed expeller could profitably be used for small-scale processing of rapeseed and other special oilseed in rural areas of China.
[ترجمه گوگل]خروجی توسعه‌یافته می‌تواند به طور سودآوری برای پردازش در مقیاس کوچک کلزا و سایر دانه‌های روغنی ویژه در مناطق روستایی چین استفاده شود
[ترجمه ترگمان]The توسعه یافته می توانند به طور سودمندی برای فرآوری در مقیاس کوچک (کلزا)و سایر oilseed های خاص در مناطق روستایی چین به کار روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In fact he could scarcely have spent his time more profitably.
[ترجمه گوگل]در واقع او به سختی می توانست زمان خود را با سود بیشتر صرف کند
[ترجمه ترگمان]در واقع به سختی می توانست وقتش را صرف profitably کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lucratively, in a worthwhile manner; beneficially, in a useful manner

پیشنهاد کاربران

۱. سودآور. پر منفعت. به طور سودمندی ۲. یه طور سودآوری
مثال:
They invested the money very profitably.
آنها پول را به طور سودآوری سرمایه گذاری کردند.
سودمندانه، به طور سودآور

بپرس