profitability

/ˌprɑːfətəˈbɪləti//ˈprɒfɪtəbl̩/

سودبخشی

جمله های نمونه

1. to restore the factory to profitability
کارخانه را دوباره سودآور کردن

2. A product manager is responsible for product profitability.
[ترجمه گوگل]یک مدیر محصول مسئول سودآوری محصول است
[ترجمه ترگمان]یک مدیر محصول مسئول سودآوری محصول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pilferage in the warehouse reduces profitability by about two per cent.
[ترجمه گوگل]دزدی در انبار سودآوری را حدود دو درصد کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]pilferage در انبار سود را تا حدود دو درصد کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The company needs to return to profitability extremely soon.
[ترجمه گوگل]شرکت باید خیلی زود به سوددهی بازگردد
[ترجمه ترگمان]شرکت باید خیلی زود به سودآوری برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Low levels of profitability mean there is a lack of incentive to undertake new investment.
[ترجمه گوگل]سطوح پایین سودآوری به معنای عدم وجود انگیزه برای سرمایه گذاری جدید است
[ترجمه ترگمان]سطوح پایین سود دهی به این معنا است که عدم انگیزه برای به عهده گرفتن سرمایه گذاری جدید وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Although it does not add to our profitability it appears to be what consumers want.
[ترجمه گوگل]اگرچه به سودآوری ما نمی افزاید، به نظر می رسد همان چیزی است که مصرف کنندگان می خواهند
[ترجمه ترگمان]اگرچه این مساله به سودآوری ما اضافه نمی شود، اما به نظر می رسد که آن چیزی است که مصرف کنندگان می خواهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These cost reductions are improving our margins and profitability.
[ترجمه گوگل]این کاهش هزینه ها باعث بهبود حاشیه و سودآوری ما می شود
[ترجمه ترگمان]این کاهش هزینه ها، سود و سود ما را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They plan to increase profitability by making the factory more efficient.
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند با کارآمدتر کردن کارخانه، سودآوری خود را افزایش دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند سودآوری را با کارآمدتر کردن کارخانه افزایش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But travel agent Lunn Poly substantially increased profitability following major expansion in recent years.
[ترجمه گوگل]اما آژانس مسافرتی Lunn Poly سودآوری خود را به دنبال گسترش عمده در سال‌های اخیر افزایش داد
[ترجمه ترگمان]اما به دنبال توسعه عمده در سال های اخیر، پلی Lunn نماینده مسافرتی به طور قابل توجهی سودآوری را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It hopes these measures will return it to profitability by the second quarter of 199
[ترجمه گوگل]امیدوار است این اقدامات تا سه ماهه دوم سال 199 آن را به سودآوری بازگرداند
[ترجمه ترگمان]امید است که این اقدامات تا ربع دوم ۱۹۹ سالگی به سود آوری باز گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our short-term aim is to deal with our current financial difficulties, but our long-term aim is to improve the company's profitability.
[ترجمه گوگل]هدف کوتاه مدت ما مقابله با مشکلات مالی فعلی است، اما هدف بلندمدت ما بهبود سودآوری شرکت است
[ترجمه ترگمان]هدف کوتاه مدت ما مقابله با مشکلات مالی فعلی ما است، اما هدف بلند مدت ما بهبود سودآوری شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. According to experts, the company took its lumps but is on the road to profitability.
[ترجمه گوگل]به گفته کارشناسان، این شرکت توده های خود را گرفت اما در مسیر سودآوری قرار دارد
[ترجمه ترگمان]بنا به گفته کارشناسان، این شرکت lumps را برداشت اما در مسیر سودآوری قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The final proposals were a rather unsuccessful compromise between the need for profitability and the demands of local conservationists.
[ترجمه گوگل]پیشنهادات نهایی یک سازش نسبتا ناموفق بین نیاز به سودآوری و خواسته های محافظان محلی بود
[ترجمه ترگمان]طرح های نهایی یک مصالحه ناموفق بین نیاز به سود دهی و خواسته های طرفداران حفاظت از منابع محلی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The firm is now showing signs of a return to profitability.
[ترجمه گوگل]این شرکت اکنون نشانه هایی از بازگشت به سودآوری را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این شرکت اکنون نشانه هایی از بازگشت به سودآوری را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] سودآوری
[صنعت] سودبخشی، سود آوری

انگلیسی به انگلیسی

• state of producing earnings; state of being financially rewarding; beneficialness, advantageousness

پیشنهاد کاربران

( کسب وکار ) سودآوری، تحقق، پایداری و توجیه پذیری سودیک کسب وکار
منظور این است که یک کسب وکار مشخص چه میزان معمولا به درصد سود می دهد، احتمال تحقق و پایداری آن چقدر است و در مقایسه با کسب وکارهای جایگزین، گزینه ی بهتری است یا نه.
...
[مشاهده متن کامل]

در مقابل مفهوم سود تنها به تفاوت درآمد از هزینه ها اشاره دارد و در آن مقایسه ای در کار نیست.

سودآوری توانایی یک شرکت برای ایجاد سود است. این معیار عملکرد مالی یک شرکت و توانایی آن در ایجاد بازده برای سهامدارانش است.
پایداری سودآوری
سوددهی
سودآوری
سود آوری

قابلیت سوددهی

بپرس