اسم ( noun )
• (1) تعریف: (often pl.) an amount of money yielded from an investment or business that exceeds the amount originally invested or paid out as expenses.
• مترادف: gain, return
• متضاد: loss
• مشابه: gravy, income, net, proceeds, receipts, revenue, yield
• مترادف: gain, return
• متضاد: loss
• مشابه: gravy, income, net, proceeds, receipts, revenue, yield
- The oil companies reported huge profits last year.
[ترجمه گوگل] شرکت های نفتی در سال گذشته سود زیادی را گزارش کردند
[ترجمه ترگمان] شرکت های نفتی سود عظیمی را در سال گذشته گزارش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شرکت های نفتی سود عظیمی را در سال گذشته گزارش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a benefit or gain.
• مترادف: advantage, benefit, gain
• متضاد: loss
• مشابه: avail, behoof, boon, enjoyment, favor, good, gravy, self-interest, use
• مترادف: advantage, benefit, gain
• متضاد: loss
• مشابه: avail, behoof, boon, enjoyment, favor, good, gravy, self-interest, use
- He can't see the profit in going on to college at this point.
[ترجمه گوگل] او در این مرحله نمی تواند سودی را در رفتن به دانشگاه ببیند
[ترجمه ترگمان] در این مورد هیچ سودی برای رفتن به دانشگاه ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در این مورد هیچ سودی برای رفتن به دانشگاه ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: profits, profiting, profited
حالات: profits, profiting, profited
• (1) تعریف: to derive benefit or profit.
• مترادف: benefit
• متضاد: lose
• مشابه: avail, gain, improve
• مترادف: benefit
• متضاد: lose
• مشابه: avail, gain, improve
- He definitely profits from extra tutoring.
[ترجمه گوگل] او قطعاً از آموزش اضافی سود می برد
[ترجمه ترگمان] او قطعا از تدریس خصوصی سود می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او قطعا از تدریس خصوصی سود می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to make monetary profits.
• مترادف: earn
• متضاد: lose
• مشابه: clean up, graft
• مترادف: earn
• متضاد: lose
• مشابه: clean up, graft
- It took them a few years to profit from their investment.
[ترجمه گوگل] چند سال طول کشید تا از سرمایه گذاری خود سود ببرند
[ترجمه ترگمان] چند سال طول کشید تا از سرمایه گذاری آن ها سود حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چند سال طول کشید تا از سرمایه گذاری آن ها سود حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: profitless (adj.), profiter (n.)
مشتقات: profitless (adj.), profiter (n.)
• : تعریف: to bring advantage or profit to.
• مترادف: avail, benefit
• متضاد: disadvantage
• مشابه: behoove, better, help, leverage, pay, serve
• مترادف: avail, benefit
• متضاد: disadvantage
• مشابه: behoove, better, help, leverage, pay, serve
- I think it will profit you to take this job for now and get some experience.
[ترجمه گوگل] فکر میکنم فعلاً این کار را انتخاب کنید و تجربه کسب کنید
[ترجمه ترگمان] من فکر می کنم این کار به شما کمک می کند که این شغل را در حال حاضر بگیرید و کمی تجربه به دست آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من فکر می کنم این کار به شما کمک می کند که این شغل را در حال حاضر بگیرید و کمی تجربه به دست آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید