proficient

/praˈfɪʃənt//prəˈfɪʃnt/

معنی: متخصص، حاذق، ماهر، زبر دست
معانی دیگر: متبحر، دارای تبحر، ورزیده، آدم متبحر، آدم ماهر، آدم کارشناس، آدم حاذق، چیره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: proficiently (adv.)
• : تعریف: adept or skilled, usu. as a result of study or practice.
مترادف: able, accomplished, adept, expert, skilled
متضاد: incompetent
مشابه: adroit, capable, competent, conversant, experienced, fluent, good, masterful, practiced, professional, qualified, skillful, versed, virtuoso

- After months of doing them, she had become quite proficient at crossword puzzles.
[ترجمه گوگل] پس از ماه ها انجام آنها، او در جدول کلمات متقاطع کاملاً مهارت پیدا کرده بود
[ترجمه ترگمان] بعد از ماه ها این کار، او در جدول حل جدول موفق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a proficient driver
راننده ی ماهر

2. she is proficient in six languages
او شش زبان را خوب بلد است.

3. With practice, you should become proficient within six months.
[ترجمه گوگل]با تمرین، شما باید در عرض شش ماه ماهر شوید
[ترجمه ترگمان]با تمرین، شما باید در عرض شش ماه ماهر شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's proficient at his job.
[ترجمه گوگل]او در کار خود مهارت دارد
[ترجمه ترگمان] اون توی کارش مهارت داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A great number of Egyptians are proficient in foreign languages.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از مصری ها به زبان های خارجی مهارت دارند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مصری ها در زبان های خارجی مهارت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She is proficient at / in figure skating.
[ترجمه گوگل]او در / در اسکیت بازی مهارت دارد
[ترجمه ترگمان] اون توی اسکیت مهارت خاصی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She's proficient in several languages.
[ترجمه گوگل]او به چندین زبان مسلط است
[ترجمه ترگمان]او در چندین زبان مهارت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She's proficient in two languages.
[ترجمه گوگل]او به دو زبان مسلط است
[ترجمه ترگمان]او در دو زبان مهارت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There's only one way to become proficient at anything - practice!
[ترجمه گوگل]تنها یک راه برای مهارت داشتن در هر کاری وجود دارد - تمرین!
[ترجمه ترگمان]فقط یه راه وجود داره که در هر کاری مهارت داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Martha's proficient in Swedish.
[ترجمه گوگل]مارتا به زبان سوئدی مسلط است
[ترجمه ترگمان]مارتا در سوئد مهارت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I was proficient at my job, so we had a good relationship.
[ترجمه گوگل]من در کارم مهارت داشتم، بنابراین رابطه خوبی با هم داشتیم
[ترجمه ترگمان]، من توی شغلم ماهر بودم پس رابطه خوبی داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Shippers like to see the same longshoremen, proficient at operating forklifts and the like, he said.
[ترجمه گوگل]او گفت که کشتی‌گیران دوست دارند همان کارگران ساحلی را ببینند که در کار با لیفتراک و موارد مشابه مهارت دارند
[ترجمه ترگمان]او گفت که Shippers دوست دارند همان longshoremen را ببینند، در عملیات forklifts و امثال آن ها مهارت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Until you're proficient consider the following before you set out to sail.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که مهارت لازم را نداشته باشید، قبل از حرکت به کشتی، موارد زیر را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که تو مهارت خاصی در مورد بعدی نداشته باشی قبل از اینکه حرکت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As one became increasingly proficient, the exposure time per mole decreased.
[ترجمه گوگل]با افزایش مهارت فرد، زمان قرار گرفتن در معرض هر خال کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که فرد به طور فزاینده ای مهارت پیدا کرد، زمان نوردهی بر مول بر مول کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Rice is not only the most proficient pass receiver in the league, he is the most proficient in football history.
[ترجمه گوگل]رایس نه تنها ماهرترین پاس در لیگ است، بلکه ماهرترین پاس در تاریخ فوتبال است
[ترجمه ترگمان]رایس تنها the گیرنده در لیگ است، که در تاریخ فوتبال مهارت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متخصص (اسم)
expert, proficient, authority, specialist

حاذق (صفت)
proficient

ماهر (صفت)
capable, slick, great, handy, understanding, industrious, cunning, adept, skilled, expert, skillful, proficient, skilful, dexterous, adroit, deft, dextrous, light-footed, light-handed, ingenious, workmanlike, workmanly, natty, sciential, wieldy

زبردست (صفت)
industrious, adept, proficient, dexterous, adroit, deft, dextrous, habile

انگلیسی به انگلیسی

• expert, having superior knowledge of a certain field; adept, skilled; masterful
if you are proficient in something, you can do it well.

پیشنهاد کاربران

تفاوت Proficient و Professional:
برای Proficient، به این معنی است که شما در مورد چیزی چیزهای زیادی می دانید یا واقعاً در چیزی مهارت دارید. برای Professional، به این معنی است که شما در زمینه ای واجد شرایط هستید یا می توان از آن به عنوان صفتی برای داشتن رفتار بسیار خوب در یک محل کار استفاده کرد
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : proficiency
✅️ صفت ( adjective ) : proficient
✅️ قید ( adverb ) : proficiently
حاذق، ماهر، استاد

بپرس