1. professor emeritus
استاد ممتاز بازنشسته
2. a professor of mathematics
استاد ریاضیات
3. assistant professor
استادیار
4. associate professor
دانشیار
5. full professor
استاد (تمام)
6. full professor
استاد (دانشگاه)
7. the professor clearly qualified each one of his main points
استاد هر یک از نکات اصلی خود را به روشنی وصف کرد.
8. the professor had a lot of weight to throw around the village
استاد در آن دهکده نفوذ زیادی داشت.
9. the professor kept referring to his notes
استاد مرتبا به یادداشت های خود مراجعه می کرد.
10. the professor passed all of the students
استاد همه ی شاگردان را قبول کرد.
11. a law professor
استاد حقوق
12. a moldy professor
استاد خرف
13. a one-time professor of history
استاد پیشین تاریخ
14. a pontifical professor
استاد متفرعن
15. a retired professor
استاد بازنشسته
16. a sometime professor of history at a nearby unviersity
کسی که مدتی در یک دانشگاه مجاور استاد تاریخ بود
17. an absent-minded professor
استاد فراموشکار
18. an absent-minded professor
معلم حواس پرت
19. an old history professor who was woolly on dates
استاد کهنسال تاریخ که تاریخ ها را قاتی می کرد
20. i am a professor of english literature
من استاد ادبیات انگلیسی هستم.
21. sometimes the late professor gharib's annotations are more interesting than the text itself
گاهی حواشی نویسی مرحوم استاد قریب از خود متن جالب تر است.
22. why was the professor so chapfallen today?
امروز چرا این قدر لب و لوچه ی استاد آویزان بود؟
23. the rank of full professor
رتبه ی استادی (دانشگاه)
24. hossein arose to greet the professor
حسین بلند شد که به استاد ادای احترام کند.
25. he was appointed as an extraordinary professor
او به عنوان استاد برجسته گزیده شد.
26. his behavior ill befits a university professor
رفتار او شایسته ی یک استاد دانشگاه نیست.
27. even strangers showed reverence toward the old professor
حتی غریبه ها استاد پیر را تکریم می کردند.
28. the students' lack of discipline offended the professor
بی انضباطی دانشجویان باعث رنجش استاد شد.
29. the tassel on the cap of a university professor
منگوله ی کلاه استاد دانشگاه
30. He is Professor of Moral Philosophy at Oxford.
[ترجمه گوگل]او استاد فلسفه اخلاق در آکسفورد است
[ترجمه ترگمان]او استاد فلسفه اخلاقی در دانشگاه آکسفورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید