1. As police departments professionalized, they concentrated on chasing down criminals, not helping communities prevent crime.
[ترجمه گوگل]با حرفه ای شدن ادارات پلیس، آنها بر تعقیب مجرمان متمرکز شدند، نه کمک به جوامع برای جلوگیری از جرم
[ترجمه ترگمان]با حرفه ای شدن ادارات پلیس، آن ها بر تعقیب مجرمان و نه کمک به جامعه برای پیش گیری از جرم متمرکز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. As the museums in China professionalize, it is quite likely that more scholarly essays will be produced by these institutions and the role of criticism will change again.
[ترجمه گوگل]با حرفه ای شدن موزه ها در چین، این احتمال وجود دارد که مقالات علمی بیشتری توسط این مؤسسات تولید شود و نقش انتقاد دوباره تغییر کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان موزه های چین، به احتمال زیاد مقالات علمی بیشتری توسط این نهادها تولید خواهند شد و نقش انتقاد دوباره تغییر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. To professionalize the deputy to the National People's Congress, China gain some enlightenment from the practice of full-time parliament members in the Western countries.
[ترجمه گوگل]چین برای حرفه ای کردن معاون کنگره ملی خلق، از عملکرد اعضای تمام وقت پارلمان در کشورهای غربی آگاهی کسب می کند
[ترجمه ترگمان]برای professionalize نماینده کنگره خلق ملی، چین از عمل اعضای تمام وقت پارلمان در کشورهای غربی کمی روشن گری به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They claim that doctors receive higher rewards than teachers because they are more fully professionalized.
[ترجمه گوگل]آنها ادعا می کنند که پزشکان پاداش بیشتری نسبت به معلمان دریافت می کنند، زیرا آنها کاملاً حرفه ای تر هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها ادعا می کنند که پزشکان پاداش بالاتری نسبت به معلمان دریافت می کنند، زیرا آن ها به طور کامل حرفه ای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The real skills involved in food preparation have been professionalized.
[ترجمه گوگل]مهارت های واقعی مربوط به تهیه غذا حرفه ای شده است
[ترجمه ترگمان]مهارت های موجود در آماده سازی غذا حرفه ای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The directions of Chinese education in Indonesia proposed by this paper are: formalized education system, diversified sources of learners and professionalize teaching staff.
[ترجمه گوگل]جهتهای آموزش چینی در اندونزی پیشنهاد شده توسط این مقاله عبارتند از: سیستم آموزشی رسمی، منابع متنوع فراگیران و حرفهایسازی کارکنان آموزشی
[ترجمه ترگمان]دستورالعمل آموزش چین در اندونزی که توسط این مقاله مطرح شد عبارتند از: نظام آموزش رسمی، منابع متنوع learners و کارکنان آموزشی professionalize
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Teachers" professional ethics is a new form of teachers" ethics in the learning society, and it is the intrinsic request of the development for the teachers" professionalize.
[ترجمه گوگل]اخلاق حرفه ای معلمان شکل جدیدی از اخلاق معلمان در جامعه یادگیرنده است و درخواست ذاتی توسعه برای معلمان حرفه ای شدن است
[ترجمه ترگمان]اخلاق حرفه ای معلمان شکل جدیدی از اخلاق معلمان در جامعه یادگیری است و این درخواست ذاتی توسعه معلمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Regarding the collection of municipal domestic waste, relevant systems should be established to professionalize waste transportation and to pre-process the sewage produced by crushing kitchen waste.
[ترجمه گوگل]در مورد جمع آوری زباله های خانگی شهری، سیستم های مربوطه باید برای حرفه ای کردن حمل و نقل زباله و پیش پردازش فاضلاب تولید شده از خرد کردن زباله های آشپزخانه ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]با توجه به جمع آوری زباله خانگی شهرداری، سیستم های مربوط باید برای professionalize حمل و نقل زباله و پیش از پردازش فاضلاب تولید شده توسط زباله های آشپزخانه خرد شده ایجاد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. According to the experience abroad, it is necessary to establish professional cheering squads to professionalize and industrialize cheering performance.
[ترجمه گوگل]با توجه به تجربه خارج از کشور، ایجاد جوخه های حرفه ای تشویق برای حرفه ای کردن و صنعتی کردن عملکرد تشویق ضروری است
[ترجمه ترگمان]با توجه به تجربه خارجی، لازم است که گروه های حرفه ای تشویق کننده را برای اجرای تشویق و تشویق عملکرد تشویق کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The new structure is supposed to clarify lines of responsibility and professionalize processes for evaluating investments.
[ترجمه گوگل]ساختار جدید قرار است خطوط مسئولیت را روشن کند و فرآیندهای ارزیابی سرمایه گذاری ها را حرفه ای کند
[ترجمه ترگمان]ساختار جدید باید خطوط مسئولیت و فرآیندهای professionalize برای ارزیابی سرمایه گذاری ها را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The core responsibility of the job was to develop and professionalize the international retail network.
[ترجمه گوگل]مسئولیت اصلی این کار توسعه و حرفه ای کردن شبکه خرده فروشی بین المللی بود
[ترجمه ترگمان]مسیولیت اصلی این کار توسعه و توسعه شبکه بین المللی خرده فروشی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Carry on the reform of athletics system, make umpire to be professionalize.
[ترجمه گوگل]اصلاح سیستم دو و میدانی را ادامه دهید، داور را حرفه ای کنید
[ترجمه ترگمان]اصلاح سیستم ورزشی، داوری انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Internet and the rise of mobile phones have enabled some sex workers to professionalize their trade.
[ترجمه گوگل]اینترنت و ظهور تلفن های همراه به برخی از کارگران سکس این امکان را داده است تا تجارت خود را حرفه ای کنند
[ترجمه ترگمان]اینترنت و افزایش تلفن های همراه، برخی از کارگران جنسی را قادر ساخته است تا تجارت خود را تسهیل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The United States is working with the Liberian government to restructure and professionalize Liberian security forces.
[ترجمه گوگل]ایالات متحده با دولت لیبریا برای بازسازی و حرفه ای کردن نیروهای امنیتی لیبریا همکاری می کند
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده با دولت لیبریا هم کاری می کند تا نیروهای امنیتی لیبریا را بازسازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید