professedly


اشکارا، صریحا، باقرار، معترفانه

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: supposedly; allegedly.

(2) تعریف: by open declaration.

جمله های نمونه

1. She is professedly a feminist.
[ترجمه گوگل]او ظاهراً یک فمینیست است
[ترجمه ترگمان]او در واقع یک فمینیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Susan Smith was professedly guilty of the murders.
[ترجمه گوگل]سوزان اسمیت ظاهراً مقصر این قتل بود
[ترجمه ترگمان]سوزان اسمیت در واقع در واقع در مورد قتل ها به شدت احساس گناه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Professedly, the author described the comedown of a family, but in fact, he demonstrated the times when he lived, which was called the Flourishing Period of Kangxi and Qianlong.
[ترجمه گوگل]نویسنده به طور حرفه ای، فروپاشی یک خانواده را توصیف کرد، اما در واقع، او دوران زندگی خود را که دوره شکوفایی Kangxi و Qianlong نامیده می شد، نشان داد
[ترجمه ترگمان]نویسنده اصل و نسب یک خانواده را شرح داد، اما در حقیقت، او زمان هایی را که زندگی می کرد نشان داد، که دوره Flourishing Kangxi و کیان لونگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The novels are linear and close in structure professedly, but virtually is open and unfinished.
[ترجمه گوگل]رمان ها ظاهراً ساختاری خطی و نزدیک دارند، اما عملاً باز و ناتمام هستند
[ترجمه ترگمان]رمان های خطی و نزدیک به ساختار هستند، اما عملا باز و ناتمام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The professedly learned are forever trying to bring to nothing the faith of the humble believer, but they fail in their attempts.
[ترجمه گوگل]دانش آموختگان برای همیشه سعی می کنند ایمان مؤمن فروتن را از بین ببرند، اما در تلاش خود شکست می خورند
[ترجمه ترگمان]ظاهرا professedly برای همیشه در تلاش اند تا به ایمان مومن خود ایمان بیاورند، اما در تلاش های خود شکست خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Romantic time travel agency thanks each company and every one who had support and co-operate us. We will work harder, to develop professedly and popularize the marketing of travel.
[ترجمه گوگل]آژانس مسافرتی در زمان رمانتیک از هر شرکت و هرکسی که ما را حمایت و همکاری کرد تشکر می کند ما سخت تر کار خواهیم کرد تا به طور حرفه ای توسعه دهیم و بازاریابی سفر را رایج کنیم
[ترجمه ترگمان]آژانس مسافرتی زمان رومانتیک به لطف هر شرکت و هر کسی که از ما حمایت و هم کاری داشته باشد ما سخت تر کار خواهیم کرد تا در واقع professedly را توسعه دهیم و بازاریابی سفر را تسهیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Either the writer becomes part of the machine, a structure which she may professedly despise, or she is not a writer.
[ترجمه گوگل]یا نویسنده بخشی از ماشین می شود، ساختاری که ممکن است ظاهراً آن را تحقیر کند، یا نویسنده نیست
[ترجمه ترگمان]در هر صورت نویسنده بخشی از ماشین می شود، ساختاری که ممکن است ظاهرا تحقیر کند، یا نویسنده نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• so-called, as it were, supposedly, allegedly; by declaration, in a manner of being publicly proclaimed

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : professionalize / profess
✅️ اسم ( noun ) : profession / professional / professionalism / professionalization / professorship
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : professional / professorial / professed
✅️ قید ( adverb ) : professionally / professedly

مثلا. . .
به اصطلاح. . . .
به قولی. . .
( برای متلک پرانی به کار می ره: ( ایشون مثلاً روانشناسه! ) ( دلش خوشه که به اصطلاح مهندسی!!! )

بپرس