profanity

/proˈfænəti//prəˈfænɪti/

معنی: کفر، ناسزا، کفر گویی، بی حرمتی بمقدسات
معانی دیگر: کفر آمیزی، بی حرمتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: profanities
(1) تعریف: vulgar, obscene, or irreverent language, or the use thereof; cursing or a curse.
مترادف: blasphemy, curse, cussing, dirt, oath
مشابه: billingsgate, expletive, filth, insult, irreverence, obscenity, smut, vulgarism, vulgarity

(2) تعریف: the state or quality of being profane; sacrilege.
مترادف: blasphemy, sacrilege
مشابه: heresy, impiety, insult, irreverence, obscenity, ribaldry, ungodliness, vulgarity

جمله های نمونه

1. To desecrate a holy spring is considered profanity.
[ترجمه گوگل]هتک حرمت چشمه مقدس، ناسزا محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]بی حرمتی به یک بهار مقدس توهین به مقدسات تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His profanity was unimaginative.
[ترجمه گوگل]فحاشی او غیرقابل تصور بود
[ترجمه ترگمان] کفر اون بی خیالش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Shakespeare wrote Elizabethan profanity into his plays.
[ترجمه گوگل]شکسپیر توهین الیزابتی را در نمایشنامه های خود نوشت
[ترجمه ترگمان]شکسپیر profanity عصر الیزابت را به نمایشنامه های خود نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was part prayer, part profanity.
[ترجمه گوگل]قسمتی نماز بود، قسمتی ناسزا
[ترجمه ترگمان]این دعا بخشی از دعا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He knew far more profanity than Scripture, and used and enjoyed it more.
[ترجمه گوگل]او بدحجابی را بسیار بیشتر از کتاب مقدس می دانست و بیشتر از آن استفاده می کرد و از آن لذت می برد
[ترجمه ترگمان]او از کتاب مقدس بیش از کتاب مقدس آگاهی داشت و از آن بیشتر لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The County will not permit any nudity or profanity by any of the performers during this concert.
[ترجمه گوگل]شهرستان اجازه هیچ گونه برهنگی یا فحاشی توسط هیچ یک از اجراکنندگان در طول این کنسرت را نخواهد داد
[ترجمه ترگمان]این شهرستان به هیچ یک از بازیگران این کنسرت هیچ برهنگی یا ناسزا نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Contains war carnage, profanity and protracted suffering.
[ترجمه گوگل]حاوی قتل عام جنگی، ناسزاگویی و رنج طولانی است
[ترجمه ترگمان]کشتار جنگی، کشتار و کشتار طولانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There will be no profanity or name-calling in this classroom.
[ترجمه گوگل]در این کلاس هیچ گونه فحاشی و فحاشی وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ گونه ناسزا یا name در این کلاس وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We need new profanity because familiar profanity has lost its punch.
[ترجمه گوگل]ما به فحاشی جدید نیاز داریم زیرا ناسزای آشنا دیگر قدرت خود را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]ما به کفرگویی جدیدی نیاز داریم زیرا بیحرمتی به مقدسات آن ها را از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Freed in the slipstream of profanity, it took wing.
[ترجمه گوگل]رها شدن در لغزش ناسزا، بال گرفت
[ترجمه ترگمان]، در حال تعقیب کردن از شر فحش بال بال زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Rory : Excuse me, but we don't tolerate profanity.
[ترجمه گوگل]روری: ببخشید، اما ما فحاشی را تحمل نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]رو ری: ببخشید، اما ما نمی توانیم کفر و کفر را تحمل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jennifer:Please watch your profanity, preppie.
[ترجمه گوگل]جنیفر:لطفا مواظب فحاشی خودت باش، پرپی
[ترجمه ترگمان]جنیفر: لطفا profanity را تماشا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You no longer spout profanity when talking about sitting while drunk.
[ترجمه گوگل]وقتی در مورد نشستن در حالت مستی صحبت می کنید، دیگر فحش و ناسزا به زبان نمی آورید
[ترجمه ترگمان]تو دیگه وقتی در مورد نشستن در مورد نوشیدن حرف می زنی دیگه profanity نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They use a little profanity sometimes.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات کمی فحاشی می کنند
[ترجمه ترگمان] بعضی وقتا از یه سری فحش هم استفاده میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Learn how profanity can enhance your monologue in this free video clip from a professional theater director.
[ترجمه گوگل]در این کلیپ ویدیویی رایگان از یک کارگردان حرفه ای تئاتر بیاموزید که چگونه فحاشی می تواند مونولوگ شما را تقویت کند
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چگونه ناسزا گفتن می تواند باعث افزایش سخنرانی خود در این کلیپ ویدئویی رایگان از کارگردان حرفه ای شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کفر (اسم)
heresy, atheism, blasphemy, infidelity, profanity

ناسزا (اسم)
swearword, swear, blasphemy, profanity, malison

کفر گویی (اسم)
profanation, swearword, profanity

بی حرمتی به مقدسات (اسم)
profanity

انگلیسی به انگلیسی

• crudeness, vulgarity; obscenity; desecration of the holy; abomination, shameful act

پیشنهاد کاربران

Profanity refers to language that is considered vulgar, obscene, or blasphemous. It includes words or expressions that are offensive or taboo in certain cultures or religions.
زبانی که مبتذل، رکیک یا کفرآمیز تلقی می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

این شامل کلمات یا عباراتی است که در فرهنگ ها یا مذاهب خاص توهین آمیز یا تابو هستند.
**************************************************************************************************
مثال؛
“Using profanity is not allowed in this establishment. ”
A person might say, “I was shocked when he started spewing profanity during the argument. ”
In a discussion about language, someone might argue, “The use of profanity can be a form of self - expression, but it should be used responsibly. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-curse/
profanity detected in search ( 5071 )
کفر گویی، بی حرمتی بمقدسات
بد دهانی - ناسزا - هتاکی - ادبیات زشت - فحش و کفر
noun
1 [noncount] :
🔴offensive language
◀️The comic uses too much profanity
◀️My mom will not tolerate profanity
◀️ Chinese Mandarin Profanity
...
[مشاهده متن کامل]

2 [count] :
🔴an offensive word
◀️I have never heard my father utter a single profanity
— usually plural
◀️The song is filled with profanities

بددهانی

بپرس