profanation

/ˌprɒfəˈneɪʃn̩//ˌprɒfəˈneɪʃn̩/

معنی: بد زبانی، بی حرمتی، کفر گویی
معانی دیگر: بی ارج سازی، بی ورج سازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: profanatory (adj.)
• : تعریف: the act or an instance of profaning or being profaned; desecration.
متضاد: consecration, purification

جمله های نمونه

1. He felt it as a profanation to break upon that enchanted strain.
[ترجمه گوگل]او آن را به عنوان یک توهین آمیز احساس می کرد که بر روی آن فشار مسحور شکستن
[ترجمه ترگمان]آن را به منزله هتک مقدسات بود که بر آن فشار جادو فرود آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I go out in the early morning and there is such silence that even breath is a profanation.
[ترجمه گوگل]صبح زود بیرون می روم و چنان سکوتی حاکم است که حتی نفس کشیدن هم توهین است
[ترجمه ترگمان]صبح زود از خانه بیرون می روم و چنان سکوتی حک مفرما می شود که حتی نفس هم هتک مقدسات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I wish to repeat what I wrote in my Message for January1: It is a profanation of religion to declare oneself a terrorist in the name of God, to do violence to others in his name.
[ترجمه گوگل]من می خواهم آنچه را که در پیام اول ژانویه خود نوشتم تکرار کنم: این که به نام خدا خود را تروریست اعلام کنید، به نام او با دیگران خشونت کنید، توهین به دین است
[ترجمه ترگمان]می خواهم آنچه را که در پیام من برای January۱ نوشتم، تکرار کنم: این یک توهین مذهبی است تا خود را به نام خداوند به نام خدا اعلام کند، تا به دیگران به نام خود خشونت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And finding their deities incapable of preventing or even punishing this profanation of their shrines, they conceived a low opinion of their power compared to their own village rulers.
[ترجمه گوگل]و چون خدایان خود را ناتوان از جلوگیری و یا حتی مجازات این هتک حرمت مقدسات خود می دیدند، در مقایسه با حاکمان روستای خود، قدرت خود را پایین می دیدند
[ترجمه ترگمان]و چون پیدا کردن خدایان خود را از جلوگیری یا حتی مجازات کردن این مقدسات of ناتوان یافتند، در مقایسه با حکمرانان روستایی خود عقیده اندکی درباره قدرت خود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As a religious revolutionary organization, "God-worship" is a paradox in the Localization, such as anti-Confucius but Confucius worship, God-worship but profanation of Christ.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک سازمان انقلابی مذهبی، "خداپرستی" یک پارادوکس در بومی سازی است، مانند پرستش ضد کنفوسیوس اما کنفوسیوس، خداپرستی اما بی احترامی به مسیح
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک سازمان انقلابی مذهبی، \"پرستش خدا\"، یک پارادوکس در Localization، مانند Confucius، پرستش Confucius، پرستش خدا، و هتک حرمت عیسی مسیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is a kind of pleasure which comes from sacrilege or the profanation of the objects offered us for worship.
[ترجمه گوگل]نوعی لذت است که از توهین یا هتک حرمت اشیایی که برای عبادت به ما عرضه می شود، ناشی می شود
[ترجمه ترگمان]نوعی لذت وجود دارد که از توهین به مقدسات توهین می شود و یا هتک مقدسات دینی که ما برای عبادت به ما عرضه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بد زبانی (اسم)
abuse, profanation, swearword, vituperation

بی حرمتی (اسم)
affront, contumely, profanation, violence, disrespect, desecration, irreverence

کفر گویی (اسم)
profanation, swearword, profanity

انگلیسی به انگلیسی

• desecration of what is sacred, blasphemy; abuse, defilement; contamination

پیشنهاد کاربران

🔊 دوستان تلفظ درست این کلمه در انگلیسی امریکن ( پْرافِنِیشن ) می باشد
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: The act of treating something sacred with disrespect or irreverence 🕌 👉🤪
🔍 مترادف: Desecration
✅ مثال: The profanation of the temple shocked the entire community.
profanation ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: تقدس زدایی
تعریف: زدودن خصایص قدسی از یک پدیده

بپرس