prodrome

1. First, in prodrome, background, motive, meaning, content and way of this study were introduced.

[ترجمه گوگل]ابتدا در پیش زمینه، پیشینه، انگیزه، معنا، محتوا و نحوه این مطالعه معرفی شد
[ترجمه ترگمان]اول، در prodrome، پیش زمینه، انگیزه، معنا، محتوا و روش این مطالعه معرفی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After cruel hairstyle is prodrome, appear very quickly breathe difficult, cyanosis .

[ترجمه گوگل]پس از بی‌رحمی مدل موی بی‌رحمانه، به نظر می‌رسد بسیار سریع نفس کشیدن دشوار، سیانوز
[ترجمه ترگمان]بعد از مدل موی زبر و سخت، به سرعت به نظر می رسد که خیلی سریع نفس می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is prodrome respectively period, foreboding period, convulsion period, atony lethargy period and recognizant convalescence.

[ترجمه گوگل]این دوره به ترتیب دوره، دوره پیش بادی، دوره تشنج، دوره بی حالی آتونی و دوره نقاهت تشخیصی است
[ترجمه ترگمان]این دوره به ترتیب دوره foreboding، دوره foreboding، دوره convulsion، دوره lethargy و دوران نقاهت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Important history includes palpitation, duration of prodrome and recovery, and presence of postural or exertional symptoms.

[ترجمه گوگل]تاریخچه مهم شامل تپش قلب، مدت زمان پرودروم و بهبودی و وجود علائم وضعیتی یا فعالیتی است
[ترجمه ترگمان]تاریخچه مهم شامل palpitation، مدت حبس و ریکاوری، و حضور علائم postural یا exertional است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective: This paper reviews the influence of rescue medications administered in the prodrome on the prevention of psychotic relapse in remitted schizophrenia patients.

[ترجمه گوگل]هدف: این مقاله تأثیر داروهای نجات تجویز شده در پرودروم را بر پیشگیری از عود سایکوتیک در بیماران اسکیزوفرنی بهبودیافته مرور می‌کند
[ترجمه ترگمان]هدف: این مقاله تاثیر داروهای نجات را بررسی می کند که بر روی جلوگیری از بازگشت روان psychotic در بیماران شیزوفرنی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The performance of periodic mental disease is more, general component is prodrome, mental symptom and body symptom.

[ترجمه گوگل]عملکرد بیماری های روانی دوره ای بیشتر است، جزء کلی عبارت است از پرودروم، علامت روانی و علامت بدن
[ترجمه ترگمان]عملکرد بیماری های روانی متناوب بیشتر است، جز کلی prodrome، علائم ذهنی و علائم بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Once we know about them and learn to listen to our bodies, if we experience prodrome or aura symptoms, we have a better chance of avoiding the headache phase.

[ترجمه گوگل]هنگامی که ما در مورد آنها شناختیم و یاد گرفتیم به بدن خود گوش دهیم، اگر علائم پیشروی یا هاله را تجربه کنیم، شانس بیشتری برای اجتناب از مرحله سردرد خواهیم داشت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما در مورد آن ها می دانیم و یاد می گیریم که به بدن ما گوش دهند، اگر تجربه prodrome یا هاله را تجربه کنیم، شانس بهتری برای اجتناب از سردرد داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The patient was a 65 year old man who presented with a seizure after a three day prodrome of abdominal pain, odd smells, and low grade fever.

[ترجمه گوگل]بیمار مردی 65 ساله بود که پس از یک دوره سه روزه درد شکم، بوهای عجیب و غریب و تب کم با تشنج مراجعه کرد
[ترجمه ترگمان]بیمار یک مرد ۶۵ ساله بود که پس از گذشت سه روز از درد شکمی، بوی عجیب و تب درجه پایین، با حمله قلبی روبرو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Clinical process divides typical armour hepatitis a phase: is preclinical, prodrome period, is icteric period, convalescence.

[ترجمه گوگل]فرآیند بالینی هپاتیت زرهی معمولی را به یک مرحله تقسیم می کند: دوره پیش بالینی، دوره پیش از درمان، دوره ایکتریک، دوره نقاهت است
[ترجمه ترگمان]فرآیند بالینی armour نمونه هپاتیت را از هم جدا می کند: preclinical، دوره prodrome، دوره نقاهت، دوره نقاهت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

مترادف ها

انگلیسی به انگلیسی

پیشنهاد کاربران

بپرس