1. acts that proclaimed him a friendاعمالی که حاکی از دوستی او بود2. he was proclaimed to be the winnerنام او به عنوان برنده اعلام شد.
Announced اذعان شدهادعا شدهاعلام شدهProclaimed aim هدفی که جار می زنند - هدفی که اعلام می کنند میخوام لاغر کنم - میخوام برم دانشگاه - میخوام جهانگردی کنم . . . . .اذاناعلام کردن+ عکس و لینک