proceeded

جمله های نمونه

1. he has always proceeded in blithe ignorance
او همیشه با بی اطلاعی لاقیدانه ای کار کرده است.

2. he drank some water and proceeded to speak
قدری آب خورد و صحبت خود را دنبال کرد.

3. we spent the night in ghom and the next morning proceeded on our trip to kashan
شب را در قم گذراندیم و صبح بعد به سفر خود به کاشان ادامه دادیم.

پیشنهاد کاربران

ادامه دادن کاری . . . جلو رفتن در کاری
( حقوق ) رسیدگی، مطرح کردن
اقدام_عمل_پیشرفت
( شیمی ) پیشرفت

بپرس