1. cumbersome administrative proceduresروش های مدیریت وقت گیر و کم سود2. an imperfect view of parliamentary proceduresدریافت ناقصی از شیوه های پارلمانی3. we must streamline our production proceduresبایستی روال تولیدی خود را موثرتر کنیم.
یکی دیگر از معانی این کلمه ( اصول ) است: Ex. They are first taught the basic procedures for scuba divingدر ابتدا به آنها اصول اولیه ی غواصی با دستگاه آموخته می شود.آیین دادرسیمراحل_روش ها - دستورالعمل هاطریقروشراهرویه های گمرکی مانند صادرات ، واردات ، ترانزیت ، ورود موقت ، مرجوعی . . . .Methodsمراحلسازوکارها_روش هادستورالعملرویه هاطریقه مصرفمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)+ عکس و لینک