problematically


بطور مشکوک

جمله های نمونه

1. But again, perhaps problematically, they are beautiful statues – inspiring, optimistic, and utopian; totems to the radiant future that was always promised, but never quite arrived.
[ترجمه گوگل]اما دوباره، شاید مشکل ساز، آنها مجسمه های زیبایی هستند - الهام بخش، خوش بینانه، و اتوپیایی توتم به آینده درخشانی که همیشه وعده داده شده بود، اما هرگز کاملاً به دست نیامد
[ترجمه ترگمان]اما باز هم، شاید problematically، مجسمه های زیبا، خوش بینانه، و utopian؛ totems به آینده ای درخشان که همیشه قول داده بود، اما هرگز کاملا تحقق نیافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And most problematically, directing the programme's assets to Hong Kong shares irked the Shanghai-centric China Securities Regulatory Commission (CSRC) and its boss, Shang Fulin.
[ترجمه گوگل]و مشکل سازتر، هدایت دارایی های این برنامه به سهام هنگ کنگ، کمیسیون تنظیم مقررات اوراق بهادار چین (CSRC) متمرکز در شانگهای و رئیس آن، شانگ فولین، را ناراحت کرد
[ترجمه ترگمان]و اکثر problematically، که دارایی های این برنامه را به هنگ کنگ هدایت می کنند، کمیسیون تنظیم اوراق بهادار چین - محور (CSRC)و رئیس آن، Shang Fulin را ناراحت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Problematically too for the Rudd Government, it is now discovering, like its predecessors, just how hard it is to secure a free trade agreement with China.
[ترجمه گوگل]برای دولت راد نیز مشکل ساز است، اما اکنون، مانند پیشینیان خود، در حال کشف این است که تا چه حد تضمین یک توافق تجارت آزاد با چین دشوار است
[ترجمه ترگمان]برای دولت در حال حاضر، آن هم مانند پیشینیان خود، اکنون نشان می دهد که تضمین یک توافقنامه تجارت آزاد با چین چقدر دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Most problematically, setting a precedent of blocking websites simply makes it that much easier for a government or ISP to extend filtering as they wish.
[ترجمه گوگل]مشکل‌سازتر از همه، ایجاد سابقه مسدود کردن وب‌سایت‌ها به سادگی این کار را برای دولت یا ISP آسان‌تر می‌کند تا فیلتر را به دلخواه خود گسترش دهد
[ترجمه ترگمان]اکثر problematically ها، تنظیم سابقه ای از مسدود کردن وب سایت ها به سادگی آن را برای یک دولت یا ISP بسیار ساده تر می کنند تا آن طور که می خواهند فیلترینگ را گسترش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A characteristic of economistic discourses, this program of cultural relativism problematically treats know-ledge as commensurable units, as if it were information moving within a closed system.
[ترجمه گوگل]این برنامه نسبی گرایی فرهنگی که مشخصه گفتمان های اقتصاد گرا است، دانش را به طور مشکل دار به عنوان واحدهای قابل مقایسه تلقی می کند، گویی اطلاعاتی است که در یک سیستم بسته حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]مشخصه گفتمان های economistic، این برنامه تفکر نسبی گرایی فرهنگی، ledge را به عنوان واحدهای commensurable تلقی می کند، گویی اطلاعات در حال حرکت در یک سیستم بسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It hopes and use business administration machine join if data former and business administration machine join problematically, Sure to give and debug the trouble of bringing!
[ترجمه گوگل]این امیدوار است و استفاده از دستگاه مدیریت کسب و کار پیوستن به اگر داده های قبلی و دستگاه مدیریت کسب و کار به طور مشکل پیوستن، مطمئنا برای ایجاد و اشکال زدایی مشکل آوردن!
[ترجمه ترگمان]این کار امیدوار است و از دستگاه اجرایی کسب وکار برای پیوستن به دستگاه اجرایی سابق و کسب وکار کار استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : problem
✅️ صفت ( adjective ) : problem / problematic / problematical
✅️ قید ( adverb ) : problematically
مسئله ساز
به طور مشکل سازی

بپرس