1. For Franco, the most problematical feature within the Nationalist zone was the continued existence of independent and competing political movements.
[ترجمه گوگل]برای فرانکو، مشکل سازترین ویژگی در منطقه ناسیونالیست، ادامه وجود جنبش های سیاسی مستقل و رقیب بود
[ترجمه ترگمان]برای فرانکو، most ویژگی در منطقه ناسیونالیست، تداوم تداوم جنبش های سیاسی مستقل و رقابتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای فرانکو، most ویژگی در منطقه ناسیونالیست، تداوم تداوم جنبش های سیاسی مستقل و رقابتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Two problematical areas in modern-day criminal law are dishonesty and intention.
[ترجمه گوگل]دو حوزه مشکل ساز در حقوق کیفری امروزی، عدم صداقت و قصد است
[ترجمه ترگمان]دو منطقه problematical در قانون جنایی امروزی، عدم صداقت و قصد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو منطقه problematical در قانون جنایی امروزی، عدم صداقت و قصد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The prediction of thermal history is somewhat more problematical and requires the modelling of basin evolution and heat flow.
[ترجمه گوگل]پیشبینی تاریخچه حرارتی تا حدودی مشکلسازتر است و نیاز به مدلسازی تکامل حوضه و جریان گرما دارد
[ترجمه ترگمان]پیش بینی تاریخچه حرارتی تا حدی دقیق تر و problematical است و نیاز به مدل سازی of حوضه و جریان گرما دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیش بینی تاریخچه حرارتی تا حدی دقیق تر و problematical است و نیاز به مدل سازی of حوضه و جریان گرما دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The entire economically problematical process of exporting vast masses of material from the Moon is neatly avoided.
[ترجمه گوگل]از کل فرآیند مشکل ساز اقتصادی صادرات توده های عظیم مواد از ماه به طور منظم اجتناب می شود
[ترجمه ترگمان]کل فرآیند پیش بینی اقتصادی صادرات انبوه مواد از ماه به طور منظم از آن اجتناب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کل فرآیند پیش بینی اقتصادی صادرات انبوه مواد از ماه به طور منظم از آن اجتناب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Issues which may have looked problematical in theory can be compared to see whether they are of consequence in practice.
[ترجمه گوگل]مسائلی که ممکن است در تئوری مشکلساز به نظر میرسند را میتوان مقایسه کرد تا ببینیم آیا در عمل پیامد دارند یا خیر
[ترجمه ترگمان]مسایلی که ممکن است در تئوری خرد شده باشند را می توان در مقایسه با این که آیا آن ها در عمل هستند یا خیر، مقایسه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مسایلی که ممکن است در تئوری خرد شده باشند را می توان در مقایسه با این که آیا آن ها در عمل هستند یا خیر، مقایسه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As expected, graft atherosclerosis becomes problematical in long term survivors of cardiac transplantation.
[ترجمه گوگل]همانطور که انتظار می رود، آترواسکلروز پیوند در بازماندگان طولانی مدت پیوند قلب مشکل ساز می شود
[ترجمه ترگمان]همانطور که انتظار می رفت، atherosclerosis graft در بازماندگان طولانی مدت پیوند قلبی problematical می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همانطور که انتظار می رفت، atherosclerosis graft در بازماندگان طولانی مدت پیوند قلبی problematical می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The civil law position is less problematical.
[ترجمه گوگل]موضع قانون مدنی کمتر مشکل ساز است
[ترجمه ترگمان]وضع قانون مدنی قابل پیش بینی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وضع قانون مدنی قابل پیش بینی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In problematical cases the following test might help - Has the general public access?
[ترجمه گوگل]در موارد مشکل ساز، آزمایش زیر ممکن است کمک کند - آیا عموم مردم دسترسی دارند؟
[ترجمه ترگمان]در موارد اولیه، تست زیر می تواند به شما کمک کند - آیا دسترسی عمومی به عموم آزاد است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در موارد اولیه، تست زیر می تواند به شما کمک کند - آیا دسترسی عمومی به عموم آزاد است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Here dating becomes more and more problematical as the time spans become longer and longer.
[ترجمه گوگل]در اینجا دوستیابی با طولانی تر شدن بازه های زمانی بیشتر و بیشتر مشکل ساز می شود
[ترجمه ترگمان]در اینجا زمانی طولانی تر و طولانی تر می شود که زمان طولانی تر و طولانی تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اینجا زمانی طولانی تر و طولانی تر می شود که زمان طولانی تر و طولانی تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The problematical task of theorizing socialist realist practice was ignored by both.
[ترجمه گوگل]وظیفه مشکل ساز نظریه پردازی پراتیک رئالیستی سوسیالیستی توسط هر دو نادیده گرفته شد
[ترجمه ترگمان]کار problematical نظریه پردازی socialist practice هر دو نادیده گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کار problematical نظریه پردازی socialist practice هر دو نادیده گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Labour's safety-first approach would be more problematical were the Tories able to mount a realistic economic challenge.
[ترجمه گوگل]اگر محافظهکاران میتوانستند یک چالش اقتصادی واقعبینانه ایجاد کنند، رویکرد اول ایمنی کارگر مشکلسازتر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه محافظه کاران بتوانند یک چالش اقتصادی واقع گرایانه مطرح کنند، اولین رویکرد مبتنی بر ایمنی حزب محافظه کار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه محافظه کاران بتوانند یک چالش اقتصادی واقع گرایانه مطرح کنند، اولین رویکرد مبتنی بر ایمنی حزب محافظه کار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Contact killers are therefore problematical, and we have to adopt a different technique.
[ترجمه گوگل]بنابراین قاتلان تماسی مشکل ساز هستند و ما باید تکنیک متفاوتی را اتخاذ کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین killers آشنا problematical و ما باید روش متفاوتی را اتخاذ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین killers آشنا problematical و ما باید روش متفاوتی را اتخاذ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. While this approach is problematical, his emphasis on the totality remains important.
[ترجمه گوگل]در حالی که این رویکرد مشکل ساز است، تأکید او بر کلیت همچنان مهم است
[ترجمه ترگمان]در حالی که این رویکرد قابل پیش بینی نیست، تاکید او بر تمامیت نیز حائزاهمیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که این رویکرد قابل پیش بینی نیست، تاکید او بر تمامیت نیز حائزاهمیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Equally problematical are those villas within walking distance of the town at the t rural-urban fringe.
[ترجمه گوگل]به همان اندازه مشکل ساز ویلاهایی هستند که در فاصله چند قدمی شهر در حاشیه روستایی-شهری قرار دارند
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه problematical هستند که در فاصله پیاده از شهر در حاشیه روستایی - شهری قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه problematical هستند که در فاصله پیاده از شهر در حاشیه روستایی - شهری قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He also has a dark and problematical double, the weird, intelligent boy next door.
[ترجمه گوگل]او همچنین یک دوتایی تیره و مشکل دار دارد، پسر عجیب و غریب و باهوش همسایه
[ترجمه ترگمان]همین طور هم مرد تاریک و problematical در کنار در همسایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همین طور هم مرد تاریک و problematical در کنار در همسایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید