probit


واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط

جمله های نمونه

1. Once again, this confirms the probit findings.
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر، این یافته های پروبیت را تایید می کند
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، این موضوع یافته های probit را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is very similar to the probit findings.
[ترجمه گوگل]این بسیار شبیه به یافته های پروبیت است
[ترجمه ترگمان]این بسیار شبیه یافته های probit است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We gave you an overview of BEP and the need for real-time operational business intelligence, and described the architecture of the Predictive Real-time Operational Business Intelligence Tool (PROBIT).
[ترجمه گوگل]ما یک نمای کلی از BEP و نیاز به هوش تجاری عملیاتی بلادرنگ را به شما ارائه دادیم و معماری ابزار هوش عملیاتی پیش‌بینی‌کننده در زمان واقعی (PROBIT) را شرح دادیم
[ترجمه ترگمان]ما یک نمای کلی از BEP و نیاز به هوش کسب وکار عملیاتی زمان حقیقی را به شما دادیم و معماری ابزار هوش کسب وکار عملیاتی عملیاتی را توصیف کردیم (PROBIT)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Based on the principle of Probit Analysis, the Data Processing System For Pesticide Bioassay was established with EXCEL.
[ترجمه سیدجوادحسینی] طرفدار بیت یا بیت حرفه ای
|
[ترجمه گوگل]بر اساس اصل تجزیه و تحلیل پروبیت، سیستم پردازش داده برای سنجش زیستی آفت کش با EXCEL ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]براساس اصل آنالیز probit، سیستم پردازش داده برای Pesticide Bioassay با EXCEL تاسیس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We'll then present the architecture of our BEP framework, the Predictive Real-time Operational Business Intelligence Tool (PROBIT), which embodies the vision.
[ترجمه گوگل]سپس معماری چارچوب BEP خود را ارائه می‌کنیم، ابزار هوش عملیاتی پیش‌بینی‌کننده در زمان واقعی (PROBIT)، که تجسم چشم‌انداز است
[ترجمه ترگمان]سپس ساختار چارچوب BEP)، ابزار هوش کسب وکار عملیاتی عملیاتی (PROBIT)را ارایه خواهیم کرد، که دربرگیرنده تصویر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Data were analyzed using random-effects ordered probit regression models and the importance of each clinical factor relative to the others was determined.
[ترجمه گوگل]داده ها با استفاده از مدل های رگرسیون پروبیت مرتب شده با اثرات تصادفی تجزیه و تحلیل شد و اهمیت هر یک از عوامل بالینی نسبت به سایرین تعیین شد
[ترجمه ترگمان]داده ها با استفاده از تاثیرات تصادفی دستور رگرسیون probit آنالیز شدند و اهمیت هر عامل بالینی نسبت به بقیه مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In addition, PROBIT utilizes the Generalized Publish and Subscribe Services (GPASS) ( [1], [2]) to distribute events to event consumers.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، PROBIT از خدمات انتشار عمومی و اشتراک (GPASS) ( [1]، [2]) برای توزیع رویدادها به مصرف کنندگان رویداد استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، PROBIT از انتشار کلی و خدمات مشترک (GPASS)(۱)، (۲)برای توزیع رویدادها به مصرف کنندگان رویداد بهره می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Figure 4 represents the SOA view of the PROBIT architecture.
[ترجمه گوگل]شکل 4 نمای SOA معماری PROBIT را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]شکل ۴، دیدگاه SOA معماری PROBIT را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods: The LD50 of acetylsalicylic acid with 4-Dinitrophenol on mice was determined by simplified probit method.
[ترجمه گوگل]روش بررسی: LD50 اسید استیل سالیسیلیک با 4-دینیتروفنول روی موش به روش پروبیت ساده تعیین شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: The اسید acetylsalicylic با ۴ - dinitrophenol بر روی موش ها با روش probit ساده تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The connectivity layer mainly highlights a broker component within the context of the PROBIT architecture.
[ترجمه گوگل]لایه اتصال عمدتاً یک مؤلفه واسطه را در چارچوب معماری PROBIT برجسته می کند
[ترجمه ترگمان]لایه اتصال به طور عمده بخش واسطه را در چارچوب معماری PROBIT نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To study influence factors of customer complaint, binary choice Probit model and binary choice Logit model of customer complaint are built, and two numerical examples are given, respectively.
[ترجمه گوگل]برای بررسی عوامل تاثیرگذار شکایت مشتری، مدل پروبیت انتخاب باینری و مدل لاجیت انتخاب باینری شکایت مشتری ساخته شده و به ترتیب دو مثال عددی آورده شده است
[ترجمه ترگمان]برای مطالعه تاثیر عوامل موثر بر شکایت مشتری، مدل probit انتخاب دودویی و مدل دوگانه انتخاب binary به ترتیب ساخته شده اند و دو نمونه عددی به ترتیب داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Finally, we'll present the NPA use case scenario from the IBM enterprise, and describe a reference implementation using PROBIT to manage the NPA process.
[ترجمه گوگل]در نهایت، سناریوی مورد استفاده NPA را از شرکت IBM ارائه می‌کنیم و پیاده‌سازی مرجع را با استفاده از PROBIT برای مدیریت فرآیند NPA توصیف می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]در نهایت از سناریوی مورد استفاده NPA از شرکت IBM استفاده می کنیم و یک پیاده سازی مرجع با استفاده از PROBIT برای مدیریت فرآیند NPA را شرح می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There has been four kinds of main early warning models of exchange crisis at present, namely "signal" approach, probit model, cross-county regression model and subjective probability method.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر چهار نوع مدل هشدار اولیه اصلی بحران ارز وجود دارد که عبارتند از رویکرد "سیگنال"، مدل پروبیت، مدل رگرسیون بین شهرستانی و روش احتمال ذهنی
[ترجمه ترگمان]چهار نوع مدل هشدار زودهنگام از بحران ارز در حال حاضر وجود دارد، یعنی رویکرد \"سیگنال\"، مدل probit، مدل رگرسیون مقطعی و روش احتمال ذهنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Next, this thesis uses the public rating as explained variable and builds a bond rating model based on the sorted multiple Probit analysis, and modifies the quantitative rating qualitatively.
[ترجمه گوگل]در مرحله بعد، این پایان نامه از رتبه بندی عمومی به عنوان متغیر توضیح داده شده استفاده می کند و یک مدل رتبه بندی اوراق قرضه بر اساس تجزیه و تحلیل پروبیت چندگانه مرتب شده ایجاد می کند و رتبه بندی کمی را به صورت کیفی اصلاح می کند
[ترجمه ترگمان]سپس، این پایان نامه از درجه بندی عمومی به عنوان متغیر توضیح داده شده استفاده می کند و یک مدل درجه بندی پیوند را براساس آنالیز probit چندگانه دسته بندی می کند و درجه بندی کمی را به صورت کیفی اصلاح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] جستجو، آزمایش
[آمار] پروبیت

انگلیسی به انگلیسی

• unit of measurement for statistical probability which is based on deviations from the normal distribution

پیشنهاد کاربران

بپرس