probationer

/proˈbeɪʃənər//prəˈbeɪʃnə/

معنی: کارمند تحت ازمایش، کارمند استاژ، زندانی ازاد شده بقید شرف
معانی دیگر: کسی که رفتار سنجی می شود یا دوران آزمایشی را می گذراند، عفو مشروط

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who is on or subject to probation.

جمله های نمونه

1. Went right back to the rank of probationer.
[ترجمه گوگل]دوباره به درجه آزمایشی برگشت
[ترجمه ترگمان] مستقیم رفت به محله \" probationer
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lesley, out with a 30-year-old probationer policewoman, had answered a call to a burglary.
[ترجمه گوگل]لسلی، با یک پلیس زن آزمایشی 30 ساله، به تماس یک دزدی پاسخ داده بود
[ترجمه ترگمان]لسلی با یک پلیس زن ۳۰ ۳۰ ساله به درخواست یک دزدی پاسخ داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Even the newly arrived probationer needs managerial skills - for working with colleagues and participating constructively in meetings, for example.
[ترجمه گوگل]حتی مشروط تازه وارد به مهارت های مدیریتی نیاز دارد - برای مثال برای کار با همکاران و شرکت سازنده در جلسات
[ترجمه ترگمان]حتی the تازه وارد نیز به مهارت های مدیریتی نیاز دارد - برای مثال کار کردن با همکاران و شرکت سازنده در جلسات، برای مثال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Methods Survey among probationer nurses was performed by questionnaires.
[ترجمه گوگل]روش ها: نظرسنجی در بین پرستاران مشروط با استفاده از پرسشنامه انجام شد
[ترجمه ترگمان]روش های بررسی روش ها در میان پرستاران probationer توسط پرسشنامه انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To investigate probationer nurses' knowledge about nosocomial infection (NI).
[ترجمه گوگل]هدف بررسی دانش پرستاران مشروط در مورد عفونت بیمارستانی (NI)
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق درباره probationer پرستاران درباره عفونت nosocomial (ان آی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Be that case of the probationer causing somebody slight wound case.
[ترجمه گوگل]موردی باشد که فرد مشروط باعث زخم جزئی کسی شود
[ترجمه ترگمان]در مورد the صادق باشید که منجر به جراحت خفیف یک فرد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results Probationer nurses' knowledge about NI was inadequate, the average recognizing rate was 3 51%.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها دانش پرستاران مشروط در مورد NI ناکافی بود، میانگین میزان تشخیص 3 51 درصد بود
[ترجمه ترگمان]نتایج probationer پرستاران در مورد ان آی ناکافی بود، میانگین نرخ تشخیص ۳ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion Probationer nurses lack NI knowledge, it is urgent to strengthen the training of probationer nurses in respect of NI control.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری پرستاران مشروط فاقد دانش NI هستند، تقویت آموزش پرستاران مشروط در رابطه با کنترل NI ضروری است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری پرستاران probationer فاقد دانش ان آی هستند، برای تقویت آموزش پرستاران probationer در رابطه با کنترل ان آی ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The criminal's personalities of parolee and probationer have the feature of defect personality, trend of anti-society and activity deviation.
[ترجمه گوگل]شخصیت مجرم آزادی مشروط و مشروط دارای ویژگی شخصیتی نقص، روند ضد جامعه و انحراف فعالیت است
[ترجمه ترگمان]شخصیت های جنایی of و probationer دارای ویژگی شخصیتی نقص، گرایش ضد جامعه و انحراف فعالیت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If a probationer still gets into trouble, the county can now punish him in ways short of returning him to prison.
[ترجمه گوگل]اگر باز هم یک زندانی مشروط با مشکل مواجه شود، استان اکنون می تواند او را به شیوه هایی کمتر از بازگرداندن او به زندان مجازات کند
[ترجمه ترگمان]اگر a هنوز به دردسر بیفتد، استان هم می تواند او را به طریقی که او را به زندان بازمی گرداند تنبیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There for two years, I was a probationer.
[ترجمه گوگل]آنجا دو سال مشروط بودم
[ترجمه ترگمان] برای دو سال، من یه \"probationer\" بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To do so effectively requires a commitment from the teaching force - from headteacher to probationer.
[ترجمه گوگل]انجام این کار به طور مؤثر مستلزم تعهد نیروی آموزشی - از مدیر تا مشروط است
[ترجمه ترگمان]انجام این کار به طور موثر نیازمند تعهد نیروی آموزش از headteacher تا probationer است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He had also demonstrated this commitment by appointing a dually qualified teacher-librarian as a Scale One probationer in charge of the library.
[ترجمه گوگل]او همچنین این تعهد را با انتصاب یک معلم-کتابدار با صلاحیت دوگانه به عنوان کارمند آزمایشی مقیاس یک مسئول کتابخانه نشان داده بود
[ترجمه ترگمان]او همچنین این تعهد را با انتصاب یک کتابدار با صلاحیت dually به عنوان مقیاس یک probationer در نظر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusions Gradation practice is adopt to the reform of taking up post according probationer titles and has very good effects.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری تمرین درجه‌بندی با اصلاح تصدی پست بر اساس عناوین آزمایشی انجام می‌شود و اثرات بسیار خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روش Gradation برای اصلاح پست تصدی پست با توجه به عناوین probationer اتخاذ می شود و تاثیرات بسیار خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective To understand the occurrence situation of needling damage of probationer nurses during probation. To probe the occurrence link.
[ترجمه گوگل]هدف: درک وضعیت وقوع آسیب ناشی از سوزن در پرستاران مشروط در دوران آزمایشی برای بررسی پیوند وقوع
[ترجمه ترگمان]هدف برای درک وضعیت وقوع خسارت needling پرستاران probationer در طی دوره مشروط برای بررسی رابطه تصادفی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کارمند تحت ازمایش (اسم)
probationer

کارمند استاژ (اسم)
probationer

زندانی ازاد شده بقید شرف (اسم)
probationer

انگلیسی به انگلیسی

• convict released on probation, prisoner who has been conditionally released from jail
a probationer is someone such as a nurse or a police officer who is still being trained.
a probationer is also someone who has committed a crime and who is on probation rather than in prison.

پیشنهاد کاربران

probationer ( اعتیاد )
واژه مصوب: آزاد مشروط
تعریف: مجرمی که با آزادی مشروط به جامعه بازگردانده شده و در عین حال که تحت نظر مقامات انتظامی است، تحت حمایت های درمانی نیز قرار دارد

بپرس