probably

/ˈprɑːbəbli//ˈprɒbəbli/

معنی: شاید، محتملا
معانی دیگر: محتملا، شاید

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: quite likely; almost certainly.
متضاد: improbably
مشابه: likely

جمله های نمونه

1. i shall probably go tomorrow
محتملا فردا خواهم رفت.

2. the broken bone will probably knit in a few weeks
استخوان شکسته احتمالا تا چند هفته ی دیگر جوش خواهد خورد.

3. The person who arrives, ect early will (probably) succeed.
[ترجمه گوگل]کسی که زودتر می آید (احتمالا) موفق خواهد شد
[ترجمه ترگمان]فردی که وارد می شود (احتمالا)زود موفق می شود (احتمالا)موفق خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What he says is probably true because he has the ear of the Queen.
[ترجمه گوگل]آنچه او می گوید احتمالاً درست است زیرا او گوش ملکه را دارد
[ترجمه ترگمان]چیزی که او می گوید احتمالا درست است چون گوش ملکه را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When alive ,we may probably offend some people. However, we must think about whether they are deserved offended.
[ترجمه گوگل]وقتی زنده هستیم، احتمالاً ممکن است به برخی افراد توهین کنیم با این حال، ما باید فکر کنیم که آیا آنها سزاوار توهین هستند یا خیر
[ترجمه ترگمان]زمانی که زنده است، ممکن است برخی از مردم را ناراحت کنیم با این حال، باید به این فکر کنیم که آیا آن ها سزاوار توهین هستند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Democrats will probably lose control of Congress.
[ترجمه گوگل]دموکرات ها احتمالا کنترل کنگره را از دست خواهند داد
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها احتمالا کنترل کنگره را از دست خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do you think you can do it? Well, probably I can.
[ترجمه گوگل]آیا فکر می کنید می توانید آن را انجام دهید؟ خب احتمالا من میتونم
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی بتونی انجامش بدی؟ خب، شاید بتونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their plan will probably meet with little success.
[ترجمه علی] طرح آنها احتمالاً با موفقیت کمی روبرو خواهد شد
|
[ترجمه گوگل]طرح آنها احتمالا با موفقیت کمی روبرو خواهد شد
[ترجمه ترگمان]احتمالا برنامه آن ها با موفقیت اندکی مواجه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Campbell's broken leg will probably require surgery.
[ترجمه گوگل]پای شکستگی کمپبل احتمالا نیاز به جراحی دارد
[ترجمه ترگمان]احتمالا پای شکسته کمپبل به جراحی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Beatles are probably the most famous band in the world.
[ترجمه گوگل]بیتلز احتمالاً مشهورترین گروه موسیقی در جهان است
[ترجمه ترگمان]گروه بیتلز احتمالا معروف ترین گروه در جهان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Most scientists would probably lean toward this viewpoint.
[ترجمه گوگل]اکثر دانشمندان احتمالاً به این دیدگاه تمایل دارند
[ترجمه ترگمان]بیشتر دانشمندان احتمالا به این دیدگاه تکیه خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'll probably be a little late.
[ترجمه probably] احتمالا کمی دیر کرده ام
|
[ترجمه Gemma] ممکن است کمی دیر کنم ( برسم )
|
[ترجمه گوگل]احتمالا کمی دیر میرسم
[ترجمه ترگمان]احتمالا کمی دیر می رسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She's probably in her early forties.
[ترجمه گوگل]او احتمالا در اوایل چهل سالگی است
[ترجمه ترگمان]احتمالا او در اواخر چهل سالگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They told me that they probably wouldn't come.
[ترجمه گوگل]آنها به من گفتند که احتمالاً نمی آیند
[ترجمه ترگمان]به من گفتن که احتمالا نمیان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I'm not sure. Probably around midnight.
[ترجمه گوگل]مطمئن نیستم احتمالا حوالی نیمه شب
[ترجمه ترگمان]مطمئن نیستم احتمالا حوالی نیمه شب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I think more customers probably prefer a soft sell.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که مشتریان بیشتری احتمالاً فروش نرم را ترجیح می دهند
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم مشتریان بیشتری احتمالا یک فروش نرم را ترجیح می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاید (قید)
likely, belike, perhaps, maybe, probably, perchance, haply, mayhap

محتملا (قید)
probably

انگلیسی به انگلیسی

• almost certainly, very likely, apparently, in all likelihood
if something is probably the case, it is very likely to be the case.

پیشنهاد کاربران

بعید نیست، احتمالش هست، می تواند بشود/باشد.
دوستان در محاوره prolly و probly تلفظ میشه پس دنبال بقیه حروف در محاوره نباشید چون بقیه را دور می ریزند 🤣
احتمالاً
مثال: It will probably rain later today.
احتمالاً امروز بعداً باران می بارد.
اشتباه مصطلح هست که میگن شاید. احتمال هشتاد نود درصدو شاید نمیگن.
تا آنجا که من میدانم
به احتمال زیاد
probably: احتمالا
Chances are ( =it is likely that ) you’ll be fine
شاید . . .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : probability / probable
✅️ صفت ( adjective ) : probable / probabilistic
✅️ قید ( adverb ) : probably / probabilistically
عملاً، قطعا
بسا و چندا ( چه بسا )
به ظن قوی ، . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

perhaps, maybe, probably, likely, perchance, haply
بیشتر برای بیان GIVING AN APPROXIMATE ANSWER استفاده می شود. که یه معنی شاید هم بیان می شود.
What is the difference between maybe and probably?
Use "probably" to say that something has a high chance of happening - 50% or greater. Use "possibly" to say that something has a low chance of happening - 50% or less. Use either "maybe" or "perhaps" to say that something has an equal chance of happening or not happening.
...
[مشاهده متن کامل]

احتمالا
احتمال اتفاق افتادن زیاد است
شاید، احتمالا
usually , maybe
شاید . احتمالا
گمان گردن
50 present
شاید _ ممکنه_احتمالا
قریب به یقین
شاید، ممکن است
متراف Maybe
Mayby - Perhaps - Possibly
Almost certainly

شاید. . . ممکن است
احتمالا شاید
شاید، ممکن، احتمال دارد
شاید، احتمالا، گویا، ممکن است
Maybe
احتمال دار

شاید ( احتمال اتفاق افتادن زیاد )
به طور محتملی
شاید_احتمال دارد
احتمالا
گویا
احتمالا . امکان دارد
Maybe
شاید. احتمالا. ممکنه
ممکن - شاید - احتمال دارد
احتمالاً
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٩)

بپرس