1. proactive inhibition
بازداری پیش گستر
2. a proactive approach to fighting drug addiction
روش کنشگرایانه در پیکار با اعتیاد به مواد مخدر
3. Managers must be proactive in identifying and preventing potential problems.
[ترجمه گوگل]مدیران باید در شناسایی و پیشگیری از مشکلات احتمالی فعال باشند
[ترجمه ترگمان]مدیران باید در شناسایی و پیش گیری از مشکلات بالقوه فعال باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Companies are going to have to be more proactive about environmental management.
[ترجمه گوگل]شرکتها باید نسبت به مدیریت زیستمحیطی فعالتر عمل کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت ها باید در مورد مدیریت زیست محیطی proactive باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Ability to bring a consistently fresh, lively, proactive approach to developing a sharp, smart, contemporary new venture.
[ترجمه گوگل]توانایی به ارمغان آوردن یک رویکرد دائمی تازه، سرزنده و فعال برای توسعه یک سرمایهگذاری جدید هوشمندانه و معاصر
[ترجمه ترگمان]توانایی ایجاد یک رویکرد جدید، فعال و فعال برای توسعه یک سرمایه گذاری تیز، هوشمندانه و جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We must be reactive rather than proactive, because becoming motivated and taking initiatives involves gaining power.
[ترجمه گوگل]ما باید به جای فعال بودن واکنش نشان دهیم، زیرا با انگیزه شدن و ابتکار عمل مستلزم کسب قدرت است
[ترجمه ترگمان]ما باید بجای proactive فعال باشیم، زیرا انگیزه گرفتن و گرفتن ابتکار شامل کسب قدرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This will require a proactive approach through the preparation of written comments and identifying issues which will be of local interest.
[ترجمه گوگل]این امر مستلزم یک رویکرد فعالانه از طریق تهیه نظرات مکتوب و شناسایی موضوعات مورد علاقه محلی است
[ترجمه ترگمان]این امر نیازمند رویکردی فعال از طریق آماده سازی نظرات مکتوب و شناسایی مسائلی است که از منافع محلی برخوردار خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The program thrust local government into a proactive role as a deal maker in economic development projects.
[ترجمه گوگل]این برنامه دولت محلی را به نقشی فعال به عنوان معامله گر در پروژه های توسعه اقتصادی سوق می دهد
[ترجمه ترگمان]این برنامه دولت محلی را به نقش فعال در پروژه های توسعه اقتصادی سوق داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The chief means of proactive enforcement is routine sampling, which will bring to light or confirm the existence of persistent pollutions.
[ترجمه گوگل]ابزار اصلی اجرای پیشگیرانه نمونه برداری معمول است که وجود آلودگی های پایدار را آشکار یا تأیید می کند
[ترجمه ترگمان]مهم ترین ابزار اجرای عملیات نمونه برداری منظم است که می تواند وجود آلودگی های مداوم را تایید یا تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. ProActive Software Inc has named Pat Marriott vice president of market.
[ترجمه گوگل]ProActive Software Inc Pat Marriott را معاون بازار معرفی کرده است
[ترجمه ترگمان]شرکت نرم افزاری proactive نام پت Marriott را به عنوان نایب رئیس بازار اعلام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Soon they began to talk about being proactive in creating such effects.
[ترجمه گوگل]به زودی آنها شروع به صحبت در مورد فعال بودن در ایجاد چنین جلوه هایی کردند
[ترجمه ترگمان]به زودی آن ها شروع به صحبت درباره فعال شدن در ایجاد چنین اثراتی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As a proactive enforcer a field man must always be prepared for the unexpected.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک مجری فعال، یک مرد میدانی باید همیشه برای موارد غیرمنتظره آماده باشد
[ترجمه ترگمان]به عنوان عامل فعال و فعال، انسان باید همیشه برای انتظار غیر منتظره آماده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It is far better to be proactive in doing something and make mistakes than do nothing and be safe.
[ترجمه گوگل]بسیار بهتر است که در انجام کاری فعال باشید و اشتباه کنید تا هیچ کاری نکنید و ایمن باشید
[ترجمه ترگمان]بهتر است در انجام کاری فعال باشید و اشتباه کنید تا کاری انجام دهید و ایمن باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Proactive job search Perhaps as a child you were sent with a list to the corner shop.
[ترجمه گوگل]جستجوی کار پیشگیرانه شاید در کودکی شما را با لیستی به مغازه گوشه ای فرستادند
[ترجمه ترگمان]جستجوی کار پیشگیرانه ممکن است به عنوان یک کودک که به همراه یک لیست به مغازه مجاور فرستاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They see themselves as having both reactive and proactive roles.
[ترجمه گوگل]آنها خود را دارای نقش های واکنشی و فعال می دانند
[ترجمه ترگمان]آن ها خودشان را به عنوان یک نقش فعال و فعال می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید