privatize

/ˈprɪvəˌtaɪz//ˈprɪvəˌtaɪz/

(به ویژه شرکت و کارخانه و غیره) خصوصی کردن، غیر دولتی کردن

جمله های نمونه

1. The government's first effort to privatize a company has been a roaring success.
[ترجمه گوگل]اولین تلاش دولت برای خصوصی‌سازی یک شرکت موفقیت‌آمیز بود
[ترجمه ترگمان]اولین تلاش دولت برای خصوصی سازی یک شرکت موفقیت بزرگی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The government says it only wants to privatize one or two railway lines, but I think it's the thin end of the wedge. They'll all be privatised soon.
[ترجمه گوگل]دولت می‌گوید فقط می‌خواهد یک یا دو خط راه‌آهن را خصوصی‌سازی کند، اما من فکر می‌کنم این انتهای نازک گوه است همه آنها به زودی خصوصی می شوند
[ترجمه ترگمان]دولت می گوید که فقط می خواهد یک یا دو خط راه آهن را از هم جدا کند، اما من فکر می کنم انتهای این شکاف است به زودی همه شون سر و کله شون پیدا می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. privatize one or two railway lines, but I think it's the thin end of the wedge . They'll all be privatised soon.
[ترجمه گوگل]یک یا دو خط راه آهن خصوصی کنید، اما من فکر می کنم این انتهای نازک گوه است همه آنها به زودی خصوصی می شوند
[ترجمه ترگمان]یک یا دو خط راه آهن دارد، اما فکر می کنم انتهای این شکاف است به زودی همه شون سر و کله شون پیدا می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The government says it only wants to privatize one or two railway lines, but I think it's the thin end of the wedge. They'll all be privatized soon.
[ترجمه گوگل]دولت می‌گوید فقط می‌خواهد یک یا دو خط راه‌آهن را خصوصی‌سازی کند، اما من فکر می‌کنم این انتهای نازک گوه است همه آنها به زودی خصوصی می شوند
[ترجمه ترگمان]دولت می گوید که فقط می خواهد یک یا دو خط راه آهن را از هم جدا کند، اما من فکر می کنم انتهای این شکاف است به زودی همه شون سر و کله شون پیدا می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The modern politicized Christians also privatize religion.
[ترجمه گوگل]مسیحیان سیاسی مدرن، دین را نیز خصوصی می کنند
[ترجمه ترگمان]Christians سیاسی مدرن نیز مذهب را خصوصی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Boris Yeltsin and his team wanted to privatize land after toppling the Soviet system.
[ترجمه گوگل]بوریس یلتسین و تیمش می خواستند زمین را پس از سرنگونی نظام شوروی خصوصی کنند
[ترجمه ترگمان]بوریس یلتسین و تیم او می خواستند پس از سرنگونی سیستم شوروی، زمین را خصوصی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Moscow city council decided on 27 June to privatize its housing stock.
[ترجمه گوگل]شورای شهر مسکو در 27 ژوئن تصمیم گرفت سهام مسکن خود را خصوصی کند
[ترجمه ترگمان]شورای شهر مسکو در روز ۲۷ ژوئن تصمیم گرفت تا سهام مسکن خود را خصوصی سازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We can privatize discrete steering functions, but not the overall process of governance.
[ترجمه گوگل]ما می‌توانیم عملکردهای گسسته هدایت را خصوصی کنیم، اما نه فرآیند کلی حکمرانی
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم توابع فرمان مجزا را خصوصی سازی کنیم، اما نه فرآیند کلی حکمرانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He would end a corporate capital tax, privatize some government-owned corporations, tighten welfare rules and reduce trade-union powers.
[ترجمه گوگل]او به مالیات بر سرمایه شرکت ها پایان می دهد، برخی از شرکت های دولتی را خصوصی می کند، قوانین رفاهی را تشدید می کند و اختیارات اتحادیه های کارگری را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]او به مالیات بر سرمایه شرکت، خصوصی سازی برخی از شرکت های دولتی، محکم کردن قوانین رفاه و کاهش قدرت اتحادیه تجاری خاتمه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hungary has been very keen to privatize its major industries, following the democratic reforms of 198
[ترجمه گوگل]مجارستان به دنبال اصلاحات دموکراتیک سال 198 بسیار مشتاق خصوصی سازی صنایع اصلی خود بوده است
[ترجمه ترگمان]مجارستان به دنبال اصلاحات دموکراتیک ۱۹۸ همچنان به خصوصی سازی صنایع اصلی خود علاقمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The government has now abandoned its plans to privatize parts of the health service.
[ترجمه گوگل]دولت اکنون برنامه های خود برای خصوصی سازی بخش هایی از خدمات بهداشتی را کنار گذاشته است
[ترجمه ترگمان]دولت اکنون برنامه خود برای خصوصی سازی بخش های خدمات بهداشتی را رها کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The government's attempt to privatize the prison service has been simply laughable.
[ترجمه گوگل]تلاش دولت برای خصوصی سازی خدمات زندان به سادگی خنده دار بوده است
[ترجمه ترگمان]تلاش دولت برای خصوصی سازی خدمات زندان به سادگی خنده دار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But in the rush to privatize, too little attention has been paid to these finer points.
[ترجمه گوگل]اما در عجله برای خصوصی سازی، توجه بسیار کمی به این نکات ظریف شده است
[ترجمه ترگمان]اما در هجوم برای خصوصی سازی، توجه کمی به این نکات ظریف پرداخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• make private, transfer control from governmental to private powers; change a business or industry from public to private control or private ownership (also privatise)
if an organization that is owned by the state is privatized, the government sells it by offering shares in it to private individuals or groups.

پیشنهاد کاربران

شخصی سازی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : privatize
اسم ( noun ) : privatization / privacy
صفت ( adjective ) : private
قید ( adverb ) : privately
Pezhmanrz# بسیار دقیق فرمودید
( Privatize ( V = خصوصی کردن ، خصوصی سازی کردن
( privatization ( N = خصوصی سازی
دوستان این فعل هست میشه
خصوصی سازی کردن
اسمش میشه
privatization ( حصوصی سازی )

از private می اید یعنی خصوصی سازی
در یک رمان که خودم ترجمه کردم میشد مال خود کردن، به نام خود زدن، فقط برای خود خواستن
خصوصی سازی

بپرس