1. He was a prisoner of war for five years, but his courage saw him through.
[ترجمه گوگل]او به مدت پنج سال اسیر جنگی بود، اما شجاعت او را به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]پنج سال بود که اسیر جنگی شده بود، اما شهامتش او را دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He died as a prisoner of war in an enemy death camp.
[ترجمه گوگل]او به عنوان اسیر جنگی در اردوگاه مرگ دشمن جان باخت
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک اسیر جنگی در اردوگاه دشمن کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. My grandfather was a prisoner of war of the U. S. Army for 26 years.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ من 26 سال اسیر جنگی ارتش آمریکا بود
[ترجمه ترگمان]پدربزرگم اسیر جنگی در ایالات متحد بود اس ارتش ۲۶ سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He might be a prisoner of war.
5. When he had killed the guard, the prisoner of war quickly dragged him into the bushes.
[ترجمه گوگل]وقتی نگهبان را کشت، اسیر جنگی سریع او را به داخل بوته ها کشاند
[ترجمه ترگمان]وقتی نگهبان را کشت، زندانی جنگی به سرعت او را به میان بوته ها کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His experiences as a prisoner of war have left him marked for life.
[ترجمه گوگل]تجربیات او به عنوان یک اسیر جنگی، او را برای زندگی به یادگار گذاشته است
[ترجمه ترگمان]تجارب او به عنوان اسیر جنگی او را برای زندگی مشخص کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. If I become a prisoner of war, I will keep faith with my fellow prisoners.
[ترجمه گوگل]اگر اسیر جنگی شوم، به هموطنان اسیر ایمان خواهم داشت
[ترجمه ترگمان]اگر من اسیر جنگی شوم، به اسیران خود ایمان خواهم سپرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Armand Bernaud had been a prisoner of war since the fall of the Maginot Line, but his brave wife served France ably during the Nazi occupation.
[ترجمه گوگل]آرماند برنو از زمان سقوط خط ماژینو اسیر جنگی شده بود، اما همسر شجاع او در دوران اشغال نازیها به فرانسه خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]آرماند Bernaud از زمان سقوط خط Maginot اسیر جنگی شده بود، ولی همسر brave در زمان اشغال نازی به خوبی خدمت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The prisoner of war gave his parole not to try to escape.
[ترجمه گوگل]اسیر جنگی آزادی مشروط خود را داد تا تلاشی برای فرار نکند
[ترجمه ترگمان]اسیر جنگی آزادی خود را صادر کرد و سعی نکرد فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. McCain spent five and a half years in a prisoner of war camp in Vietnam.
[ترجمه گوگل]مک کین پنج سال و نیم را در اردوگاه اسیران جنگی در ویتنام گذراند
[ترجمه ترگمان]مک کین پنج سال و نیم را در یک زندانی جنگی در ویتنام گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was seized on January 1 and by February 6 was in Moscow as a prisoner of war.
[ترجمه گوگل]او در 1 ژانویه دستگیر شد و تا 6 فوریه به عنوان اسیر جنگی در مسکو بود
[ترجمه ترگمان]او در ۱ ژانویه دستگیر شد و تا ۶ فوریه به عنوان زندانی جنگی در مسکو به سر برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His voice was dry as he told of his time as a prisoner of war.
[ترجمه گوگل]وقتی از دوران اسیر جنگی می گفت صدایش خشک بود
[ترجمه ترگمان]صدایش خشک و خشک بود و زمان جنگ را به عنوان یک اسیر جنگی تعریف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Fernand Braudel was serving as a lieutenant on the Rhine frontier and became a prisoner of war.
[ترجمه گوگل]فرنان برودل به عنوان ستوان در مرز راین خدمت می کرد و اسیر جنگی شد
[ترجمه ترگمان]فرناند Braudel در مرز Rhine خدمت می کرد و اسیر جنگی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He found it hard to describe to me the abominable way in which he was treated in a prisoner of war camp.
[ترجمه گوگل]او برایش سخت بود که برای من رفتار نفرت انگیزی را که در اردوگاه اسیران جنگی با او انجام می شد توصیف کند
[ترجمه ترگمان]او برای من سخت بود که شرح بدی را که در یک اسیر جنگی در آن به سر می برد برای من تشریح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید