prism

/ˈprɪzəm//ˈprɪzəm/

معنی: منشور، بلور، شوشه، رنگهای شوشه
معانی دیگر: (هندسه) منشور، پریسم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a transparent, usu. glass solid with parallel ends of the same size and shape and parallelograms as sides, used to bend light so as to produce the continuous color spectrum of a rainbow.

(2) تعریف: a geometric figure of the same shape.

جمله های نمونه

1. a prism decomposes light
منشور نور را تجزیه می کند.

2. a prism diffracts light
منشور نور را می شکند.

3. a prism disperses light
منشور نور را تجزیه می کند.

4. a prism resolves light
منشور نور را تجزیه می کند.

5. the dispersion of light by a prism
تجزیه ی نور توسط منشور

6. A prism decomposes sunlight into various colors.
[ترجمه گوگل]منشور نور خورشید را به رنگ های مختلف تجزیه می کند
[ترجمه ترگمان]منشور نور خورشید را به رنگ های مختلف تجزیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The light passing through a prism is dispersed into a band of colours.
[ترجمه گوگل]نوری که از یک منشور می گذرد به یک نوار رنگی پراکنده می شود
[ترجمه ترگمان]نوری که از یک منشور عبور می کند به دسته ای از رنگ ها تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The prelude was as iridescent as a prism in a morning room.
[ترجمه گوگل]پیش درآمد مانند منشوری در اتاق صبحگاهی رنگین کمانی داشت
[ترجمه ترگمان]این مقدمه به اندازه یک منشور در یک اتاق صبح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The glass prism refracted the white light into the colours of the rainbow.
[ترجمه گوگل]منشور شیشه ای نور سفید را به رنگ های رنگین کمان شکست
[ترجمه ترگمان]منشور شیشه ای نور سفید را در رنگ های رنگین کمان بازتاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cross aligned prism sheets and diffuser sheets are crucial elements to control the view angle and to determine the view angle ranges of the whole BLUs.
[ترجمه گوگل]ورق‌های منشور متقاطع و ورق‌های دیفیوزر عناصر حیاتی برای کنترل زاویه دید و تعیین محدوده زاویه دید کل BLU هستند
[ترجمه ترگمان]صفحات منشور تراز شده و صفحات دیفیوزر، عناصر حیاتی برای کنترل زاویه دید و تعیین زاویه دید کل blus هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A spectrum is formed by a ray of light passing through a prism.
[ترجمه گوگل]یک طیف با عبور پرتو نور از یک منشور تشکیل می شود
[ترجمه ترگمان]طیف با شعاعی از نور که از یک منشور عبور می کند شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Light is refracted when it is passed through a prism.
[ترجمه گوگل]نور هنگامی که از یک منشور عبور می کند، شکست می خورد
[ترجمه ترگمان]نور زمانی شکسته می شود که از یک منشور عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The south side of the suture, and the Southern Uplands accretionary prism, was less highly tectonised.
[ترجمه گوگل]سمت جنوبی بخیه، و منشور برافزایشی ارتفاعات جنوبی، کمتر تکتونیزه شده بود
[ترجمه ترگمان]قسمت جنوبی the و منشور جنوبی Uplands به شدت tectonised شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Joe viewed the world through what at the time would have been considered a prism of realism.
[ترجمه گوگل]جو جهان را از طریق چیزی می نگریست که در آن زمان منشور رئالیسم تلقی می شد
[ترجمه ترگمان]جو نگاهی به جهان انداخت که در آن زمان به عنوان یک منشور واقع گرایی در نظر گرفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منشور (اسم)
charter, prism

بلور (اسم)
prism, crystal, flint glass

شوشه (اسم)
prism

رنگهای شوشه (اسم)
prism

تخصصی

[سینما] منشور
[عمران و معماری] منشور
[زمین شناسی] منشور - (بلورشناسی):بلوری که دارای سه، چهار، شش، هشت و یا دوازده وجه، با گوشه های متقاطع موازی است و تنها در دوانتهای محور موازی با لبه های متقاطع وجوه، باز است. - (رسوب شناسی):الف) توده رسوبی بلند، باریک، گوه ای شکل که نسبت عرض به ضخامت آن بیشتر از 5 به 1 و کمتر از 50 به 1 می باشد(کرینین،1948،ص146)؛ به عنوان مثال یک مخروط افکنه آبرفتی مجاور یک پرتگاه یا یکی از کنگلومراهای بزرگ در نگاشت زمین شناختی. این توده، شاخصه ی رسوبات کوهزایی تشکیل شده در طول دوره های تغییر شکل شدید پوسته ای می باشد، نظیر آرکوزهای موجود در گودال های گسلی.
[نساجی] منشور
[ریاضیات] منشور

انگلیسی به انگلیسی

• piece of transparent glass or crystal with triangular bases (used to separate light into the colors of the spectrum); solid figure whose ends are equal and parallel polygons and whose faces are parallelograms (geometry)
a prism is an object made of clear glass with many straight sides and angles. when light passes through it, the light waves separate and form a rainbow.

پیشنهاد کاربران

به نظرم این کلمه میتواند، نه به معنی فعل که شبیه توصیف یک حالت ( state ) ، �حالتی که از شکست نور ایجاد میشود� را هم داشته باشد. به طور مثال در کتاب The Old Man and the Sea، جمله ی
"But he could see the prisms in the deep dark water"
...
[مشاهده متن کامل]

نویسنده در حال توصیف پیرمرد به شکلی که کانون توجه او چیزی غیر از ماهیگیری است، این جمله را با توصیف تصویری که از شکسته شدن نور در دریای تاریکِ شب می شود، بیان می کنند.
اما او می توانست �نورهای درخشنده ای ( رنگین کمان درخشنده ای ) در دریای عمیق تیره ببیند.
میتوانید تصویر عبارت زیر را برای روشن شدن معنی در گوگل جستجو کنید.
Shimmering sea

ترازو
دوستان می دونم معنای تحت الفظی این نیست، اما در ترجمه گاهی ترازو می تونه جایگزین خوبی برای prism باشه.
زاویه ( منظر - دیدگاه )
prism: منشور
اشکال هندسی:
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
...
[مشاهده متن کامل]

scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی

prism ( فیزیک - اپتیک )
واژه مصوب: منشور
تعریف: یکی از اجزای نوری سه‏بَر، از جنس شیشه یا هر جسم شفاف دیگر، که نور سفید را به طولِ موج های مختلف تجزیه می‏کند یا نور تک‏رنگ را از مسیر انتشار منحرف می‏سازد
استعاره: منظر - زاویه دید - دریچه چشم - نقطه نظر - دیدگاه
used figuratively to describe a way of looking at or thinking about something that causes you to see or understand it in a different way.
یعنی گاهی به صورت مجازی ( تمثیلی ) : یجورایی چشم هارا شستن و جور دیگر دیدن ! از یه منظر دیگری به چیزی نگاه کنی یا فکر کنی که باعث بشه بعد و مفهوم و منظری جدیدd از اون موضوع کسب کنی! مثال زیر از کتاب Losing the Long Game_ The False Promise of Regime Change in the Middle East by Philip H. Gordon است !
...
[مشاهده متن کامل]

Everything was seen through the prism of what benefits would
accrue from the successful implantation of democracy in Iraq, while less
thought was given to whether that goal could be accomplished and what
might result if it was not.
امیدوارم این توضیحات برایتان مفید واقع شود
- Mojtabafa -

شی ء متقارن

[زمین شناسی] منشور پیچیده در بسیاری از نرم تنان، به منشوری گفته می شود که از تارچه هایی تشکیل شده که از یک محور منشعب می شوند
یعنی منشور
. . . . . رنگ از جنس نور بوده و مستقل از آن نمی باشد. تمام رنگ هایی که می بینیم، به واسطه پرتوهای نور وارده به چشم ماست. تمام اشیاء به واسطه انعکاس نور دیده می شوند و رنگ هایی را که از خود نشان می دهند، از خود شئی نبوده، بلکه از نوری است که از آن به چشم ما می رسد. . . . . . برگرفته ازپورتال یوسی
...
[مشاهده متن کامل]

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس