priorities

جمله های نمونه

1. get one's priorities right (or wrong)
در تعیین اولویت های خود خطا نکردن (یا کردن)

پیشنهاد کاربران

امتیاز
اولویت هااا
اولویت ها
Something that is very importance and must be dealt with before other things.

بپرس