princess

/ˈprɪnses//prɪnˈses/

معنی: همسر شاهزاده، شاهزاده خانم، شاهدخت، مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
معانی دیگر: (در اصل) ملکه، سلطان مونث، پرنسس، (عامیانه) زن خوب، شازده دختر، (وابسته به) روپوش بلند زنانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a female closely related to a monarch, esp. a daughter.

(2) تعریف: the spouse of a prince.

(3) تعریف: a woman considered to have noble qualities.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of a dress, sewn from single panels extending from shoulder to hem, and having a close-fitting bodice, fitted waist, and flared skirt.

جمله های نمونه

1. the princess married a commoner
شاهدخت زن یک فرد عادی شد.

2. The witch enchanted the princess with magic words.
[ترجمه الیزابت اندرسون] جادوگر با کلمات جادویی پرنسس را طلسم و تحریک کرد
|
[ترجمه گوگل]جادوگر شاهزاده خانم را با کلمات جادویی مسحور کرد
[ترجمه ترگمان]جادوگر با کلمات جادویی پرنسس را طلسم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Princess Royal is a well-known patron of several charities.
[ترجمه الیزابت اندرسون] پرنسس سلطنتی حمایت کننده بسیار معروف چندین مؤسسه خیریه است
|
[ترجمه گوگل]پرنسس رویال حامی معروف چندین موسسه خیریه است
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم سلطنتی حامی بسیار معروف چندین موسسه خیریه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Once upon a time there was a princess . . .
[ترجمه گوگل]روزی روزگاری شاهزاده خانمی بود
[ترجمه ترگمان] روزی روزگاری یه پرنسس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You two are the prince and princess in a fairy tale and may you live happily everafter!
[ترجمه گوگل]شما دوتا شاهزاده و شاهزاده خانم در یک افسانه هستید و امیدوارم همیشه خوشبخت زندگی کنید!
[ترجمه ترگمان]شما دوتا شاهزاده و شاهزاده خانم در یک قصه پریان هستید و ممکن است شما با خوشحالی زندگی کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Princess Anne does not have a bottomless purse.
[ترجمه گوگل]پرنسس آن کیف بی ته ندارد
[ترجمه ترگمان]پرنسس \"آن\" یه کیف بی ته نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To be a princess, you have to believe that you are a princess.
[ترجمه الیزابت اندرسون] شما بعنوان یک شاهزاده خانم ، باید باور کنید که شما یک شاهزاده خانم واقعی هستید
|
[ترجمه گوگل]برای اینکه یک شاهزاده خانم باشید باید باور داشته باشید که یک شاهزاده خانم هستید
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم، شما باید باور کنید که شما شاهزاده هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To everyone's great surprise, the princess arrived at the ball unaccompanied.
[ترجمه گوگل]در کمال تعجب همه، شاهزاده خانم بدون همراه به توپ رسید
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم با کمال تعجب به مجلس رقص آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The princess wanted to marry a blacksmith.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم می خواست با آهنگری ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم می خواست با یک آهنگر ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I am the mother freaking princess.
[ترجمه یاس] من شاهزاده ی لعنتی ام.
|
[ترجمه گوگل]من مادر پرنسس اخمو هستم
[ترجمه ترگمان]من پرنسس freaking
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The wicked old woman charmed the princess with magic words.
[ترجمه گوگل]پیرزن شرور شاهزاده خانم را با کلمات جادویی مجذوب کرد
[ترجمه ترگمان]پیرزن بدجنس، شاهزاده خانم را با کلمات جادویی مفتون کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The prince and princess lived a happy life ever since.
[ترجمه گوگل]شاهزاده و شاهزاده خانم از آن زمان زندگی شادی داشتند
[ترجمه ترگمان]شاهزاده و شاهزاده از آن وقت تا به حال زندگی خوبی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Princess of Wales laid the foundation stone for the extension to the Cathedral.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم ولز سنگ بنای گسترش کلیسای جامع را گذاشت
[ترجمه ترگمان]شاهزاده ولز سنگ بنای یادبود را به کلیسا گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The princess is wearing a dress of the finest silk.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم لباسی از بهترین ابریشم پوشیده است
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم لباس ابریشمی قشنگی پوشیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

همسر شاهزاده (اسم)
prince consort, princess

شاهزاده خانم (اسم)
princess

شاهدخت (اسم)
princess

مثل شاهزاده خانم رفتار کردن (اسم)
princess

انگلیسی به انگلیسی

• daughter of the king and queen
a princess is a female member of a royal family, especially the daughter of a king or queen or the wife of a prince.

پیشنهاد کاربران

شاهدخت. شاهزاده خانم. پرنسس
مثال:
Many gallant knights entered the contest to win the princess.
شوالیه های شجاع زیادی برای بدست آوردن شاهزاده خانم، در مسابقه شرکت کردند.
در لابلای توضیحات ذیل که در مورد کلمه princess
آمده است فلسفه پیدایش کلمه princess خدمت عزیزان تبیین گردیده است.
قبل از اینکه به باطن و ریشه ی کلمه appraisal ورود کنیم و این کلمه رو تفسیر کنیم و ببینیم این کلمه چه حرفی برای گفتن به ما دارد یک نگاهی به کلمه پارس و یا فارس داشته باشیم.
...
[مشاهده متن کامل]

اگر از قانون اولویت تلفظ نسبت به نگارگری و صورتگری حروف در زبانهای مختلف به این مقوله ورود کنیم با توجه به قانون چرخش و تغییر شکل حروف در غالب کلمه، کلماتی مثل پارس فارس پرایس پرافیس پروفسشنال پروفسور پرافیت پاریس پیریس پارادیس پُرسش پِریز فارس سیراف سُفره سَفر اَسفور سَفیر مسافرت حتی کلمه صفر از یک ریشه می باشند که هر کدام کاربرد خودشان را در جایگاه خودشون ولی از یک راسته مفهومی دارند. کُلاً پارس یعنی سرزمین نور و نیرو سرزمین انرژی و کسب انرژی. حالا چطور این مفهوم در این کلمه وجود دارد به این صورت که کلمه ی پارادایس که تحت عنوان باغ بهشت و باغ پرندگان بهشتی از اون تفسیر شده از همین مفهوم شکل گرفته. کلمه پِریز یا پاریس و پیریس در لهجه های محلی که ما در امکانات امروزی از اون انرژی الکتریکی دریافت می شود نیز همین رویه موجود است. البته اگر در بُعد ادبیاتی هم نگاهی داشته باشیم کلمه پُرسش نیز یعنی کسب علم و حل مسئله. و در بُعد و کاربرد مواد غذایی نیز اصطلاح یک پرس غذا همین مفهوم را دارد.
یا کلمه پروفسور که به شخصی که در مرزهای علم پیچ و تابی خورده و مشغول دادن اطلاعات به جامعه بشری می باشد. به طوری که پِر در کلمه پرفسور همان تغییر شکل یافته فر خودمان در زبان فارسی می باشد و به معنای پیچ و تاب خوردن در همه زوایای علمی مفهوم می رساند و در کلمات زیادی در زبان فارسی هم موجود هست و بخش دوم که فسور می باشد منشعب از کلمه فارس به مفهوم انرژی دهنده یا کلمه فِرنِس با ترجمه کوره ایجاد مفهوم می کند.
و یا کلمه پرافیت که در زبان لاتین تحت عنوان پیامبر ترجمه گردیده یعنی شخصی که انرژی را از مخزن اصلی خود به جامعه بشری می رساند. لذا با این تفاسیر کلمه appraisal که تحت عنوان ارزیابی برای دادن امتیاز، درجه و پاداش ترجمه شده نیز از همین مفهوم شکل گرفته.
حتی کلمه ابزار یا اپزار و آپارات که با مفهوم پنچرگیری در زمانه ما در اذهان جا افتاده است منشعب از همین مفهوم می باشند.
همچنین کلمه پرنسس که با ترجمه شاهزاده خانم برای ما ترجمه گردیده است منشعب از مفهوم پارس می باشد که در قوانین و قواعد کلامی دو حرف س در یک کلمه قانون باب ها برای ایجاد اسم در اینجا اعمال گردیده است. قانون باب ها یا قانون استفاده از باب ورود به کلمه در باب خروجی کلمه و یا قانون استفاده از باب خروجی در باب خروجی برای ایجاد اسم در کاربردی خاص مثل فلسفه بیتوته محتشم پرنسس
یک توضیحی هم برای فلسفه ی پیدایش کلمه صفر اگر داشته باشیم این است که در زبان ترکی امروزی و فارسی قدیم و لهجه های موجود محلی به صفر که عدم عدد در درس ریاضی است، نول گفته می شود. کلمه نول بُعد نبودن چیزی را تداعی می کند که در صنعت برق اصطلاح فاز و نول هم در حال استفاده می باشد. ولی کلمه صفر بُعد دایره بودن و نقاشی اون عدد می باشد که اون نماد یعنی صفر که به صورت دایره میان تهی می باشد، دایره هم نماد گردش و چرخش و سفر و مسافرت و سفیر یا اَسفور که عرب ها به گنجشک می گویند و انگلیسی های امروزی Sparrow که با لهجه خودمان همان اَسفور به مفهوم پرنده مسافر می باشد. علت اینکه حرف س در کلمه صفر به ص تبدیل شده به علت اشتباه نکردن این مفهوم در مکاتبات در دو کاربرد مختلف هست. مثل کلمه سَد در رشته عمران و صَد در ریاضیات که هر دو یک مفهوم در دل خود دارد ولی در دو جایگاه کاربردی در حال استفاده می باشد. یا مثل دو کلمه صوت و صدا که از یک خانواده ولی در دو جایگاه متفاوت در حال استفاده می باشد. به این صورت که با توجه به ذات حرف ( و ) و ( آ ) کلمه صوت جریان صدا را بیان می کند و صدا عمل ایجاد صوت را بیان می کند.
کلمه فَرَس هم در عربی که به معنی اسب ترجمه شده از همین مفهوم به معنای پُرنیرو پرانرژی می باشد. نمونه مشابه همین کلمه در انگلیسی Horse می باشد که حرف ف در این کلمه phorse حذف شده است.
البته یک کلمه هم خانواده با کلمه appraisal کلمه approve می باشد که اصطلاحاً با ترجمه ی تایید کردن باب شده است و حرف s برای تلفظ راحت تر حذف گردیده است. نمونه مشابه این دو کلمه در زبان ما کلمه آری هست که هم خانواده با آرمان ارتش آریا آرام آرامش و غیره می باشد. یعنی با آری گفتن و approve کردن مقوله ی انرژی دادن و ایجاد حس مثبت برقرار می گردد.

Prince
پادشاه - شاهزاده ( پسر )
Princess
همسر پادشاه - شاهزاده ( دختر )
دختر لوس!
خانم خانوما.
پرنسس دختر
She is a princess
او یک شاهزاده خانم است
پرنسس باباشه
شاهزاده ، با وقار و سنگین بودن ، دختر شاه یا پادشاه
پرنسس درود
پرنسس
شاهزاده
کریسمس
I love you 😍🤩♾❤️💍 💑 I will be a good princess and kind to you
عشقم جونم همسر خوب و مهربانی برایت خواهم بود
شاهزاده ی کوچولوی مامان

عشق مامان

شاهزاده
Boy Smart پسر هوشمند
( My love ( my Hypothalamus عشقم ( هیپوپوتاموس من )
ملکه

شاهزاده
ویانا شاهزاده
کدبانو
با شخصیت
شاهزاده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس