primo

/ˈpriːˌmoʊ//ˈpriːˌməʊ/

(لاتین) اولا، (موسیقی)، بخش اصلی، آواز اصلی، اولا، ابتدایی

جمله های نمونه

1. Primo de Rivera himself was a benevolent and sincere paternalist.
[ترجمه گوگل]خود پریمو دو ریورا پدری خیرخواه و مخلص بود
[ترجمه ترگمان]خود Primo de، خیرخواه و sincere بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The guy was oddly fascinated with Primo and kept trying to start a conversation.
[ترجمه گوگل]آن مرد به طرز عجیبی مجذوب پریمو شده بود و سعی می کرد مکالمه ای را شروع کند
[ترجمه ترگمان]این مرد به طرز عجیبی مجذوب Primo شده بود و سعی می کرد صحبت را شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Angelita, like Primo, had gotten married at twenty-one.
[ترجمه گوگل]آنجلیتا، مانند پریمو، در بیست و یک سالگی ازدواج کرده بود
[ترجمه ترگمان]Angelita، مانند Primo، در بیست و یک سالگی ازدواج کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Primo has been trying to keep his mind on what they are doing in this moment.
[ترجمه گوگل]پریمو سعی کرده است ذهن خود را در مورد کاری که آنها در این لحظه انجام می دهند حفظ کند
[ترجمه ترگمان]Primo سعی می کرد ذهنش را متمرکز کند که در این لحظه چه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Primo asks if she was playing an angel, like the angel children in the movie.
[ترجمه گوگل]پریمو می پرسد که آیا نقش فرشته ای را بازی می کرد، مثل بچه های فرشته فیلم؟
[ترجمه ترگمان]Primo می پرسد که آیا او یک فرشته است، مثل بچه های فرشته در فیلم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Smack. 2 Primo hears the phone ringing as he climbs the last flight of stairs.
[ترجمه گوگل]اسمک 2 پریمو هنگام بالا رفتن از آخرین پله ها صدای زنگ تلفن را می شنود
[ترجمه ترگمان]هروئین وقتی از آخرین پرواز پله بالا می رود، دو نفر صدای زنگ تلفن را می شنوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Angelita tells her and Primo that nearly all those places are on their itinerary.
[ترجمه گوگل]آنجلیتا به او و پریمو می‌گوید که تقریباً همه آن مکان‌ها در برنامه سفرشان هستند
[ترجمه ترگمان]Angelita به او می گوید که تقریبا تمام این مکان ها در برنامه سفر خود قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Primo waves his hand at his own reflection and that of the empty seat on the opposite side of the aisle.
[ترجمه گوگل]پریمو دستش را روی انعکاس خودش و صندلی خالی طرف مقابل راهرو تکان می دهد
[ترجمه ترگمان]دستش را به انعکاس خودش تکان می دهد و صندلی خالی سمت دیگر راهرو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yesterday he would have been fifty-nine. So young, Primo thinks.
[ترجمه گوگل]دیروز او پنجاه و نه ساله می شد پریمو فکر می کند خیلی جوان است
[ترجمه ترگمان]دیروز پنجاه و نه سالش می شد فکر می کند خیلی جوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She directs the question to Primo this time.
[ترجمه گوگل]او این بار سوال را به پریمو می‌دهد
[ترجمه ترگمان]او این سوال را به تعویق می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He asks Primo to write his name on it.
[ترجمه گوگل]او از پریمو می خواهد که نامش را روی آن بنویسد
[ترجمه ترگمان]از Primo می خواهد که اسمش را بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She then leans toward Felix, sitting across from Primo, and whispers something into his ear.
[ترجمه گوگل]سپس به سمت فلیکس که روبروی پریمو نشسته خم می شود و چیزی در گوش او زمزمه می کند
[ترجمه ترگمان]سپس به فیل کس خم می شود که روبروی Primo نشسته و چیزی را در گوشش زمزمه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Primo had no answer for him.
[ترجمه گوگل]پریمو هیچ جوابی برای او نداشت
[ترجمه ترگمان]Primo جوابی برایش نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Primo is holding his coffee mug in both hands between his knees.
[ترجمه گوگل]پریمو لیوان قهوه اش را در دو دستش بین زانوهایش گرفته است
[ترجمه ترگمان]Primo فنجان قهوه اش را میان دو دستش گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

📋 دوستان در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم prim
📌 این ریشه، معادل "First" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "First" مربوط هستند.
📂 مثال:
🔘 primary: First in order of importance or rank
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 primitive: Relating to the first or earliest stage of development
🔘 primogeniture: The right of the firstborn child to inherit the family estate
🔘 primacy: The state of being first in importance or rank
🔘 primate: An ecclesiastical title denoting the first among religious leaders
🔘 primer: A first instructional book or the first coat of paint applied
🔘 primal: Relating to the first or earliest stage of existence
🔘 primeval: Existing in the first ages; ancient or primitive
🔘 primarily: For the first or main purpose
🔘 primrose: A flower that is among the first to bloom in spring
🔘 prime: Of the best quality; first in rank or importance
🔘 primo: Informally denotes something of top quality or first importance
🔘 priming: The process of preparing something for first use or action
🔘 primus: Latin for "first, " used in titles or names
🔘 primatectomy: Surgical removal of a primate or metaphorically, a first leading figure
🔘 primerose: Another term for the primrose flower, among the first to bloom
🔘 primiparous: Referring to a first - time mother
🔘 primordially: In the first and earliest stage of development
🔘 priminternship: A first internship or first professional experience
🔘 primality: The state of being first or original

تلفظ: /ˈpriːˌmoʊ/ پریمو
- - > درجه یک و عالی!
excellent, or of the best type or quality.
( informal )
مثلا:
I found a primo parking space right out front.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/primo
( اسپانیایی ) cousin بمعنای پسرعمو یا دختر عمو و. . .
باکیفیت

بپرس