1. Primitivism To look at the mystery of cave art means first of all to look at our own prejudices.
[ترجمه گوگل]بدوی گرایی نگاه کردن به رمز و راز هنر غار قبل از هر چیز به معنای نگاه به تعصبات خودمان است
[ترجمه ترگمان]برای نگاه کردن به اسرار آمیز غار، یعنی اول از همه باید به خرافات خودمان نگاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Yet, as much as reversion to primitivism, so settling back into childhood enjoyment and innocence was undesirable to Eliot.
[ترجمه گوگل]با این حال، به همان اندازه که بازگشت به ابتدایی گرایی، سکونت دوباره در لذت و معصومیت دوران کودکی برای الیوت نامطلوب بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، به همان اندازه که به primitivism فکر می کردم، پس از برگشتن به دوران کودکی و معصومیت از الیوت خوشش نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The conflict between primitivism and anti - primitivism forms the contrary leading attitudes.
[ترجمه گوگل]تضاد بین بدوی گرایی و بدوی گرایی نگرش های اصلی مخالف را شکل می دهد
[ترجمه ترگمان]تعارض بین primitivism و ضد primitivism تضاد با نگرش های رهبری را شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There's a great deal of primitivism in the large pieces of paper torn, ripped, cut and assembled, covering the bodies, writing with big brushes and bold black ink.
[ترجمه گوگل]در تکه های بزرگ کاغذ پاره شده، پاره شده، بریده شده و مونتاژ شده، پوشاندن بدنه، نوشتن با برس های بزرگ و جوهر سیاه پررنگ، ابتدایی گرایی زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تکه های بزرگی از تکه های کاغذ پاره شده اند، تکه تکه شده، تکه تکه شده و جمع شده اند، اجساد را پوشش می دهند، با برس بزرگ و جوهر سیاه بزرگ در حال نوشتن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. All these show Hezhe minority's characteristics of primitivism, blend and gradual change in their ethical and moral concept.
[ترجمه گوگل]همه اینها نشان دهنده ویژگی های ابتدایی گرایی، آمیختگی و تغییر تدریجی در مفهوم اخلاقی و اخلاقی اقلیت هزه است
[ترجمه ترگمان]همه اینها ویژگی های اقلیت Hezhe از primitivism، ترکیب و تغییر تدریجی در مفهوم اخلاقی و اخلاقی خود را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His distrust of cities carries an odor of primitivism.
[ترجمه گوگل]بی اعتمادی او به شهرها بوی بدوی را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]عدم اعتماد او نسبت به شهرها بوی primitivism دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The pursuit of primitivism can be seen throughout D.
[ترجمه گوگل]تعقیب بدوی گرایی را می توان در سراسر D مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]تعقیب of را می توان در تمام D مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Primitivism is the exceptional one; its central principal is influential to other painting schools from Post- Impressionism, Fauvism to Cubism.
[ترجمه گوگل]بدوی گرایی استثنایی است مدیر مرکزی آن بر سایر مکاتب نقاشی از پست امپرسیونیسم، فوویسم تا کوبیسم تأثیرگذار است
[ترجمه ترگمان]The یکی از نمونه های استثنایی است؛ مدیر مرکز آن برای دیگر مکاتب نقاشی از Post، Fauvism تا Cubism تاثیرگذار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There is some kind of latent primitivism in poetic thinking, Richards That's what he means by "fiction" or "pseudo-statement. "
[ترجمه گوگل]نوعی بدوی گرایی نهفته در تفکر شاعرانه وجود دارد، ریچاردز منظور او از «داستان» یا «شبه بیانیه» همین است
[ترجمه ترگمان]نوعی ابهام نهفته در تفکر شاعرانه وجود دارد و این چیزی است که او به وسیله \"داستان\" یا \"کاذب\" بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The career of Noyes had shown how some people blended futurism with primitivism.
[ترجمه گوگل]کارنامه نویس نشان داده بود که چگونه برخی افراد آیندهنگری را با بدویگرایی ترکیب میکنند
[ترجمه ترگمان]شهرت نویز، نشان داده بود که برخی از مردم در حال روشن کردن آینده خود با primitivism هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Criticizing the modem civilization with primitiveness is the main feature of the primitivism literature.
[ترجمه گوگل]نقد تمدن مدرن با بدوی بودن ویژگی اصلی ادبیات بدوی است
[ترجمه ترگمان]انتقاد از تمدن مدرن با primitiveness ویژگی اصلی ادبیات primitivism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That may be the result of the interweaving of the ritual-orientation and carnival-orientation in primitivism.
[ترجمه گوگل]که شاید نتیجه در هم تنیدگی آیینگرایی و کارناوالگرایی در بدویگرایی باشد
[ترجمه ترگمان]این ممکن است نتیجه برهم خوردن مراسم و جهت گیری در primitivism باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. As the sole love poem in the Bible, the Canticles not only spreads around a bold and flowing love, but embodies the theme and connotation of rigid primitivism.
[ترجمه گوگل]Canticles به عنوان یگانه شعر عاشقانه در کتاب مقدس، نه تنها حول یک عشق جسورانه و روان گسترش می یابد، بلکه مضمون و مفهوم بدوی گرایی سفت و سخت را در بر می گیرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان تنها شعر عشق در کتاب مقدس، the نه تنها در اطراف یک عشق جسورانه و تند منتشر می شود، بلکه دربرگیرنده تم و معنای primitivism سفت و سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The famous series of "cut-outs" by Henri Matie are a good example of primitivism .
[ترجمه گوگل]مجموعه معروف «برشها» اثر هنری متی نمونه خوبی از بدویگرایی است
[ترجمه ترگمان]مجموعه معروف \"قطع\" توسط هنری matie نمونه خوبی از \"primitivism\" هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید