primitiveness


بویت، کهنگی

جمله های نمونه

1. Criticizing the modem civilization with primitiveness is the main feature of the primitivism literature.
[ترجمه گوگل]نقد تمدن مدرن با بدوی بودن ویژگی اصلی ادبیات بدوی است
[ترجمه ترگمان]انتقاد از تمدن مدرن با primitiveness ویژگی اصلی ادبیات primitivism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Primitiveness is of esthetics, while wildness represents the most bewitching element in Indian furniture.
[ترجمه گوگل]بدوی بودن جنبه زیبایی دارد، در حالی که وحشی بودن جذاب ترین عنصر در مبلمان هندی است
[ترجمه ترگمان]زیبایی is is است، در حالی که wildness، most عنصر در مبل هند را نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Recently attained characters are generally indicative of primitiveness.
[ترجمه گوگل]شخصیت‌هایی که اخیراً به دست آمده‌اند عموماً نشان‌دهنده بدوی بودن هستند
[ترجمه ترگمان]به تازگی شخصیت ها به طور کلی شاخص of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "Primitiveness" is a word that is often used ill-advisedly in discussions of language.
[ترجمه گوگل]«ابتدایی» کلمه ای است که اغلب در بحث های زبانی به صورت ناروا به کار می رود
[ترجمه ترگمان]واژه \"primitiveness\" واژه ای است که اغلب در بحث های مربوط به زبان به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Primitiveness, one characteristic of Han popular beliefs, results from the historical accretion of primitive culture in the course of social changes.
[ترجمه گوگل]بدوی بودن، یکی از ویژگی های باورهای عمومی هان، ناشی از انباشت تاریخی فرهنگ بدوی در جریان تغییرات اجتماعی است
[ترجمه ترگمان]primitiveness یکی از ویژگی های باورهای مردمی (هان)از the تاریخی فرهنگ بدوی در دوره تغییرات اجتماعی ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many people think that "Primitiveness" is indeed a term to be applied to languages, though only to some languages, and not usually to the language they themselves speak.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم فکر می‌کنند که «ابتدایی» در واقع اصطلاحی است که باید به زبان‌ها اطلاق شود، البته فقط در مورد برخی از زبان‌ها، و نه معمولاً به زبانی که خودشان صحبت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم فکر می کنند که \"primitiveness\" در واقع اصطلاحی است که می توان برای زبان به کار برد، هر چند که تنها برای برخی زبان ها، و نه معمولا به زبانی که خودشان صحبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let all the most primitiveness return to the street!
[ترجمه گوگل]بگذار بدوی ترین ها به خیابان برگردند!
[ترجمه ترگمان]بگذار همه the به خیابان برگردند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The primitiveness in stamen morphology of the Schisandra staminate flowers is also discussed, which might agree with the origin antiquity of the genus.
[ترجمه گوگل]بدوی بودن در مورفولوژی پرچم گلهای Staminate Schisandra نیز مورد بحث قرار گرفته است که ممکن است با قدمت منشأ این جنس موافق باشد
[ترجمه ترگمان]The در پرچم پرچم گل Schisandra نیز مورد بحث قرار گرفته است که ممکن است با منشا قدمت این جنس موافق باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Criticizing the modern civilization with primitiveness is the main feature of the primitivism literature.
[ترجمه گوگل]نقد تمدن مدرن با بدوی بودن ویژگی اصلی ادبیات بدوی است
[ترجمه ترگمان]انتقاد از تمدن مدرن با primitiveness ویژگی اصلی ادبیات primitivism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We have entered in new era of technological advancement and social primitiveness . the force that drives man is that of material gain otherwise he is drained.
[ترجمه گوگل]ما وارد عصر جدیدی از پیشرفت تکنولوژی و بدوی اجتماعی شده ایم نیرویی که انسان را به حرکت در می آورد نیروی منفعت مادی است وگرنه تخلیه می شود
[ترجمه ترگمان]ما وارد عصر جدیدی از پیشرفت های تکنولوژیکی و primitiveness اجتماعی شده ایم نیرویی که انسان را تحریک می کند ناشی از منفعت مادی است در غیر این صورت خالی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bases on the real working practice, this paper points out some views on the primitiveness, pertinence and normativeness of the archives of teaching evaluation.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر اساس عملکرد واقعی کار، به برخی دیدگاه‌ها درباره بدوی بودن، مناسب بودن و هنجاری بودن آرشیو ارزشیابی تدریس اشاره می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله، پایه های روش کار واقعی را در بر می گیرد، برخی نظریات مربوط به the، pertinence و normativeness بایگانی های موسسه ارزیابی آموزش را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With the use of electronic medical record in some hospitals, the problem of primitiveness of electronic medical record are appearing.
[ترجمه گوگل]با استفاده از پرونده الکترونیکی پزشکی در برخی بیمارستان ها، مشکل بدوی بودن پرونده الکترونیک پزشکی نمایان می شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از سابقه پزشکی الکترونیکی در برخی بیمارستان ها، مشکل of پرونده پزشکی الکترونیکی در حال ظاهر شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This technique results in uneven walls that give an impression of both primitiveness and austere magnificence. Chinese fir is the primary building material used inside the dwellings.
[ترجمه گوگل]این تکنیک منجر به ایجاد دیوارهای ناهموار می شود که جلوه ای از بدوی بودن و شکوه سخت را ایجاد می کند صنوبر چینی مصالح اولیه ساختمانی است که در داخل خانه ها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این روش باعث ایجاد دیواره ای ناهموار می شود که تاثیری از شکوه و شکوه تند و خشن دارند صنوبر چینی مواد ساختمانی اصلی است که در خانه ها مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Those varied calami growing by the waterside and above the water typically show the primitiveness of the Xixi Wetland.
[ترجمه گوگل]کالاهای متنوعی که در کنار آب و بالای آب رشد می کنند، معمولاً بدوی بودن تالاب شیکسی را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]آن گله ای رنگارنگ که کنار آب و بالای آب رشد می کنند به طور معمول primitiveness of را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• antiquity, oldness; crudeness, simpleness; state of being uncivilized

پیشنهاد کاربران

بپرس