primitively


بطور قدیمی یا بدوی

جمله های نمونه

1. This paper primitively introduces the principle of DNA computing and it's basic mathematical thought.
[ترجمه گوگل]این مقاله به طور ابتدایی اصل محاسبات DNA و تفکر ریاضی پایه آن را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به صورت بدوی اصل محاسبه DNA و تفکر ریاضی پایه آن را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Life went on primitively until the day when the telephone was brought into the village.
[ترجمه گوگل]زندگی بدوی ادامه داشت تا روزی که تلفن را به روستا آوردند
[ترجمه ترگمان]زندگی به صورت بدوی ادامه یافت تا روزی که تلفن به دهکده منتقل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And now he possessed her utterly, primitively - as a hunter does his quarry, a tiger his kill.
[ترجمه گوگل]و اکنون او را کاملاً، بدوی تسخیر کرد - همانطور که یک شکارچی معدن خود را می کشد، یک ببر او را می کشد
[ترجمه ترگمان]و حالا او کاملا او را تسخیر کرده بود، مثل یک شکارچی، یک شکارچی، یک ببر را بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Result: The histological structure of anencephalus differentiates primitively and grows very slowly.
[ترجمه گوگل]نتیجه: ساختار بافتی آنسفالوس به طور ابتدایی متمایز می شود و بسیار کند رشد می کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه: ساختار بافت شناختی of به صورت بدوی تفکیک می شود و بسیار آهسته رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'm afraid sth have been primitively programmed.
[ترجمه گوگل]من می ترسم که اینها به طور ابتدایی برنامه ریزی شده باشند
[ترجمه ترگمان]من می ترسم که به صورت ساده برنامه ریزی شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In June something primitively English was thoroughly upset.
[ترجمه گوگل]در ماه ژوئن، چیزی که به زبان انگلیسی بدوی بود، کاملاً ناراحت شد
[ترجمه ترگمان]در ماه ژوئن چیزی به صورت بدوی به طور کامل واژگون شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Another primitively for horse's hoof Dutch.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از ابتدا برای سم اسب هلندی
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از primitively اسب هلندی به زبان هلندی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Each of these assumptions, by itself, was so plausible as to seem primitively obvious.
[ترجمه گوگل]هر یک از این مفروضات، به خودی خود، آنقدر معقول بودند که بدیهی به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]هر یک از این فرضیات، به خودی خود، به قدری معقول می نمود که به طور ساده واضح به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Based on analyzing the data, the theories of scaling effect in micro - machining were validated primitively.
[ترجمه گوگل]بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، تئوری های اثر پوسته پوسته شدن در ریز ماشینکاری به صورت بدوی اعتبارسنجی شدند
[ترجمه ترگمان]براساس تجزیه و تحلیل داده ها، نظریه های تاثیر مقیاس بندی در ماشین های ماشینکاری به صورت ساده مورد تایید قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Local anomalies are got in subtracti ng regional anomaly from primitively observed data.
[ترجمه گوگل]ناهنجاری های محلی در تفریق ناهنجاری منطقه ای از داده های مشاهده شده اولیه بدست می آیند
[ترجمه ترگمان]بی قاعدگی های محلی به صورت غیر عادی منطقه ای از داده های مشاهده شده به صورت ساده در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an unsophisticated manner, crudely

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : prime
✅️ اسم ( noun ) : prime / primer / primitive / primitiveness / primitivism
✅️ صفت ( adjective ) : prime / primal / primitive / primary
✅️ قید ( adverb ) : primally / primitively / primarily

بپرس