primer

/ˈpraɪmər//ˈpraɪmə/

معنی: کتاب الفباء، فشنگ، چاشنی، بتونه، مبادی اولیه
معانی دیگر: (کلاس اول) کتاب الفبا، کتاب قرائت، کتاب نوآموز، (اسلحه و بمب و غیره) چاشنی، وابسته بدوران بشر اولیه، باستانی، ابتدایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a book that teaches basic principles, esp. a children's textbook that teaches reading.
اسم ( noun )
(1) تعریف: one that primes.

(2) تعریف: a paint, oil, or other substance used to prepare a surface for painting.

(3) تعریف: a cap or other small vessel filled with an explosive and used to ignite the powder of a gun or mine.

جمله های نمونه

1. I borrowed a primer of science from the library.
[ترجمه نادر مدني] من کتاب الفبای علم را از کتابخانه قرض گرفتم
|
[ترجمه باقر یلوه] من کتاب علوم پایه ای را از کتابخانه امانت گرفتم
|
[ترجمه گوگل]من یک آغازگر علم از کتابخانه قرض گرفتم
[ترجمه ترگمان]یک کتاب علمی از کتابخانه قرض گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The President doesn't need a primer on national security.
[ترجمه نادر مدني] رئیس جمهورنیازی به کتاب الفبای امنیت علمی ندارد
|
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور نیازی به آغازگر امنیت ملی ندارد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور نیازی به یک پرایمر در امنیت ملی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's best to use a coat of primer before the top coat.
[ترجمه گوگل]بهتر است قبل از لایه رویی از یک لایه پرایمر استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]بهتر است قبل از پوشش فوقانی از یک کت استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For the primer I use gesso which I make myself form rabbit size and whiting.
[ترجمه گوگل]برای پرایمر از gesso استفاده می کنم که خودم به اندازه خرگوش و سفیده درست می کنم
[ترجمه ترگمان]برای پرایمر، من از gesso استفاده می کنم که خودم را به شکل خرگوش و سفید شدن شکل می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Grounds include traditional white lead primer, alkyd primer, acrylic primer, oil emulsion grounds and gesso.
[ترجمه گوگل]زمینه ها شامل پرایمر سنتی سرب سفید، پرایمر آلکیدی، پرایمر اکریلیک، پودر امولسیون روغن و ژسو می باشد
[ترجمه ترگمان]زمینه ها شامل مواد اولیه سفید سربی، پرایمر alkyd، پرایمر acrylic، زمین های امولسیون نفت و gesso هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. RNAs were precipitated and analyzed by primer extension as indicated below.
[ترجمه گوگل]همانطور که در زیر نشان داده شده است، RNA ها رسوب داده شدند و با پسوند آغازگر آنالیز شدند
[ترجمه ترگمان]RNA های، با بسط پرایمر در پایین، رسوب و آنالیز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But don't use it as a primer.
[ترجمه گوگل]اما از آن به عنوان پرایمر استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]اما از آن به عنوان یک پرایمر استفاده نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A primer is used to teach a non-reading native speaker of a language to read his own language.
[ترجمه گوگل]از پرایمر برای آموزش خواندن زبان خود به گوینده بومی یک زبان که نمی‌خواند استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]از یک پرایمر برای آموزش یک گوینده بومی خواندن زبان برای خواندن زبان خودش استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I then applied three thin coats of oil primer for my ground.
[ترجمه گوگل]سپس سه لایه نازک پرایمر روغن برای زمینم زدم
[ترجمه ترگمان]سپس سه تن از primer روغن را برای my به کار بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As such it is a perfect primer for those only discovering her ebullient vocal mastery.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، این یک پرایمر عالی برای کسانی است که فقط مهارت صوتی او را کشف می کنند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این کتاب یک پرایمر عالی برای کسانی است که تنها تسلط بر پرشور و پرشور او را کشف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Clinique, though, say their new Electric Shave Primer is just the job.
[ترجمه گوگل]با این حال، Clinique می‌گوید که پرایمر اصلاح الکتریکی جدید آنها کار درستی است
[ترجمه ترگمان]با این حال، Clinique می گویند که Shave new برقی جدید آن ها فقط شغل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The book is a primer on these subjects.
[ترجمه گوگل]کتاب آغازگر این موضوعات است
[ترجمه ترگمان]این کتاب، یک کتاب ابتدایی برای این موضوعات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Paint the bare wood with a primer.
[ترجمه گوگل]چوب لخت را با آستر رنگ کنید
[ترجمه ترگمان]چوب های لخت را با یک سری سبک نقاشی کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To prevent this, use a recommended primer before the radiator paint is applied.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از این امر، قبل از استفاده از رنگ رادیاتور، از آستر توصیه شده استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از این کار، قبل از اعمال رنگ رادیاتور، از یک پرایمر انتخابی استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کتاب الفباء (اسم)
abecedarium, primer

فشنگ (اسم)
primer, cartridge, ball cartridge

چاشنی (اسم)
primer, relish, flavor, embellishment, dressing, sauce, condiment, stuffing, seasoning, detonator, flavoring, garniture, salmagundi

بتونه (اسم)
primer, putty, filler, gesso

مبادی اولیه (اسم)
primer

تخصصی

[شیمی] آستر
[عمران و معماری] آستری - پوشش اولیه
[زمین شناسی] پرایمر،چاشنی،فشنگ فعال - پرایمرچاشنی تقویت شده است یانوعی ماده منفجره قوی است که مسلح به چاشنی می باشدوبجای چاشنی درچال کارگذاشتهمی شود وپس ازاعمال تحریک ،چاشنی منفجرشده وموجب انفجارپرایمر می شود .انفجارپرایمر موجب انفجارخرج چال می گردد.
[نساجی] آستر
[پلیمر] اولیه، پرایمر، اَستر

انگلیسی به انگلیسی

• study book for teaching fundamental concepts and skill; cap or other object used to detonate explosives
primer is a type of paint that is put onto wood in order to prepare it for the main layer of paint.
a primer is a book containing basic facts about a subject, which is used by someone who is beginning to study that subject.

پیشنهاد کاربران

به کاربرد این کلمه در جمله ی زیر دقت کنید:
If you need a primer on this, you may check my video tutorial on my channel
اگر نیاز به یادگیری مقدماتی در این زمینه دارید، میتونید ویدیوی آموزشی من در کانالم رو ببینید
primer ( n ) ( prɪmər ) =a book that contains basic instructions, e. g. The President doesn't need a primer on national security. = ( old - fashioned ) a book for teaching children how to read
primer
اصول اولیه/اساسی/بنیادین
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : prime
✅️ اسم ( noun ) : prime / primer / primitive / primitiveness / primitivism
✅️ صفت ( adjective ) : prime / primal / primitive / primary
✅️ قید ( adverb ) : primally / primitively / primarily
( عمران، کارهای ساختمانی/هنری ) : بتونه
سایر معانی: پوشش ابتدایی، نخستین لایه، ضد زنگ
بعضی جاها به این معان هم میتونه باشه�
مبنا، پایه، اساس و مقدمه
primer ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: آغازگر 3
تعریف: توالی کوتاهی از رِنا که نقطۀ شروع همتاسازی دِنا را تعیین می‏کند
کتاب پایه
زیر رنگ ، زیرلایه ، زیرساز ، زیر پوشش
یک زنجیره ی کوتاه تک رشته ای از جنس RNA است که نقطه ای برای آغاز همانندسازی DNA است.
آغازگر
راهنمای آموزش
لایه نازک قیری ( جهت حفاظت از زنگ لوله های فولادی )
پیش رنگ
کتاب های آموزش مقدماتی خواندن
اولین لایه رنگ . ضدزنگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس