primate

/ˈpraɪˌmet//ˈpraɪmeɪt/

معنی: پیشوا، کشیش ارشد، راسته پستانداران نخستین پایه
معانی دیگر: (جانور شناسی) نخستی (راسته ی نخستیان: primates که انسان و گوریل ومیمون هم جزو آن هستند)، (نادر) آدم برجسته یا ارشد، مهتر، سالار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of the category of mammals that includes humans, monkeys, and apes.

جمله های نمونه

1. 14 per cent of primate species are highly endangered.
[ترجمه گوگل]14 درصد از گونه های پستانداران به شدت در معرض خطر هستند
[ترجمه ترگمان]۱۴ درصد از گونه های نخستی ها به شدت در معرض خطر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was made the Roman Catholic Primate of All Ireland last year.
[ترجمه گوگل]او سال گذشته به عنوان رئیس کاتولیک رومی کل ایرلند انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]سال گذشته او از کلیسای کاتولیک رومی ایرلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The woolly spider monkey is the largest primate in the Americas.
[ترجمه امید] میمون عنکبوتی پشمالو بزرگترین پستاندار در آمریکا است
|
[ترجمه پویان] میمون پشمالو عنکبوتی بزرگ ترین پستاندار در آمریکا است.
|
[ترجمه گوگل]میمون عنکبوتی پشمالو بزرگترین پستاندار در قاره آمریکاست
[ترجمه ترگمان]میمون پشمالو بزرگ ترین پستاندار در آمریکا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This suggests the occurrence during primate evolution of a previously undescribed pericentric inversion subsequent to the cluster duplication.
[ترجمه گوگل]این نشان می‌دهد که در طول تکامل پستانداران، یک وارونگی دور مرکزی که قبلاً توصیف نشده بود، متعاقب تکثیر خوشه‌ای رخ می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که وقوع در طول تکامل primate یک وارونگی هرمی از قبل undescribed پس از تکرار خوشه ای رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Quiet, primate and completely secret except for the noisome cologne signal that thrilled the rabbits before it confused them.
[ترجمه گوگل]آرام، پستانداران و کاملا مخفی به جز سیگنال ادکلن پر سر و صدا که خرگوش ها را قبل از اینکه آنها را گیج کند هیجان زده کرد
[ترجمه ترگمان]به استثنای علامتی که پیش از آن که آن ها را گیج کند، بی آن که خود آن ها را گیج کند، بی آن که خود را از این امر آگاه سازد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Given this, movement away from the primate city to the poor rural regions becomes highly improbable.
[ترجمه گوگل]با توجه به این موضوع، حرکت دور از شهر نخستی به مناطق روستایی فقیر بسیار غیرمحتمل می شود
[ترجمه ترگمان]با توجه به این موضوع، حرکت از شهر نخستی ها به مناطق روستایی فقیر به شدت غیر محتمل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Early work on primate social systems yielded the first model of their social evolution in the mid-1960s.
[ترجمه گوگل]کار اولیه بر روی سیستم های اجتماعی نخستی ها اولین مدل از تکامل اجتماعی آنها را در اواسط دهه 1960 ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]اولین کار در زمینه سیستم های اجتماعی، اولین مدل از تکامل اجتماعی خود را در اواسط دهه ۱۹۶۰ به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Demonstrations have been held at the primate centre run by the University of California-Davis.
[ترجمه گوگل]تظاهرات در مرکز پستانداران که توسط دانشگاه کالیفرنیا-دیویس اداره می شود برگزار شده است
[ترجمه ترگمان]تظاهرات در مرکز ویژه نخستی ها توسط دانشگاه کالیفرنیا - دیویس برگزار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is somewhat surprising given primate evidence that the colliculus receives substantial uncrossed input.
[ترجمه گوگل]این تا حدودی تعجب آور است با توجه به شواهد نخستی ها مبنی بر اینکه colliculus ورودی غیر متقاطع قابل توجهی دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]این مساله تا حدی شگفت انگیز است، به این دلیل که شواهد اولیه نشان می دهند که colliculus ورودی قابل توجهی را دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the course of evolution members of the primate line have acquired large eyes while the snout has shrunk to give the eye an unimpeded view.
[ترجمه گوگل]در طول تکامل، اعضای خط نخستی‌ها چشم‌های درشتی به دست آورده‌اند در حالی که پوزه کوچک شده است تا دیدی بدون مانع به چشم بدهد
[ترجمه ترگمان]در دوره تکامل اعضای این خط، چشم بزرگ به چشم می خورد در حالی که پوزه اش از دید بدون مانع به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Primate behavioral ecologist Sylvia Amsler observed groups of male chimps patrolling the edges of their territory and targeting rivals for brutal killings.
[ترجمه گوگل]سیلویا آمسلر، بوم‌شناس رفتاری پستانداران، گروه‌هایی از شامپانزه‌های نر را مشاهده کرد که در لبه‌های قلمروشان گشت‌زنی می‌کردند و رقبا را برای قتل‌های وحشیانه هدف قرار می‌دادند
[ترجمه ترگمان]سیلویا Amsler، اکولوژیست (ecologist ecologist)، گروه هایی از chimps مرد را مشاهده کرد که در حاشیه قلمرو خود گشت می زدند و رقبا را به خاطر قتل های وحشیانه هدف قرار می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most likely a primate similar to the Bonobo was the first to laugh.
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد پستاندارانی شبیه به Bonobo اولین کسی بود که خندید
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد یک پستاندار شبیه به بونوبو اولین کسی بود که می خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Snub-nosed monkeys are among the most endangered primate species in Asia.
[ترجمه گوگل]میمون های پوزه بینی یکی از در معرض خطرترین گونه های نخستی در آسیا هستند
[ترجمه ترگمان]میمون ها بینی بینی از جمله گونه های در معرض خطر انقراض در آسیا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Here we show that the P3A exon is present only in primates and man and it is conserved through primate evolution.
[ترجمه گوگل]در اینجا نشان می‌دهیم که اگزون P3A فقط در پستانداران و انسان وجود دارد و از طریق تکامل پستانداران حفظ می‌شود
[ترجمه ترگمان]در اینجا نشان می دهیم که P۳A exon تنها در نخستی ها و انسان وجود دارد و از طریق تکامل نخستی ها از آن محافظت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیشوا (اسم)
leader, bellwether, rector, imam, fugleman, headman, pendragon, pontiff, primate

کشیش ارشد (اسم)
prelate, primate

راسته پستانداران نخستین پایه (اسم)
primate

انگلیسی به انگلیسی

• any highly developed mammal that engages in complex behaviors and social interaction (such as man, monkeys, etc.); archbishop; high cardinal
the primate of a particular country or region is the archbishop of that country or region.
a primate is a member of the group of mammals which includes humans, monkeys, and apes.

پیشنهاد کاربران

پستانداران
a member of the group of animals that includes humans and monkeys
آدم سان
انسان نما
جانوران نخستین
نخستی سانان

بپرس