• (1)تعریف: a school that includes the first three or four grades and sometimes kindergarten.
• (2)تعریف: a school that comprises the first six grades; elementary school.
جمله های نمونه
1. My little girl is at primary school.
[ترجمه محمدحسین] دختر کوچک من در مدرسه ابتدایی است
|
[ترجمه گوگل]دختر کوچک من دبستان است [ترجمه ترگمان]دختر کوچک من در مدرسه ابتدایی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A primary school is the first school everybody goes to.
[ترجمه گوگل]دبستان اولین مدرسه ای است که همه در آن می روند [ترجمه ترگمان]یک مدرسه ابتدایی اولین مدرسه ای است که همه به آن می روند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Primary school enrolment will peak this year.
[ترجمه گوگل]ثبت نام در مقطع ابتدایی امسال به اوج خود می رسد [ترجمه ترگمان]میزان ثبت نام در مدرسه ابتدایی امسال به اوج خود خواهد رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The paper looks at the future of primary school education.
[ترجمه گوگل]این مقاله به آینده آموزش ابتدایی می پردازد [ترجمه ترگمان]این روزنامه به آینده آموزش ابتدایی مدارس نگاه می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A primary school is the first school you go to.
[ترجمه گوگل]دبستان اولین مدرسه ای است که می روید [ترجمه ترگمان]یک مدرسه ابتدایی اولین مدرسه ای است که به آن می روید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We were class-mates at primary school.
[ترجمه فاطمه] ما توی ( داخل ) مدرسه ی ابتدایی همکلاسی بودیم.
|
[ترجمه گوگل]ما در دبستان همکلاسی بودیم [ترجمه ترگمان]ما تو مدرسه ابتدایی تو کلاس بودیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She jumped the fourth grade in primary school.
[ترجمه گوگل]کلاس چهارم دبستان را پرید [ترجمه ترگمان]او کلاس چهارم را در دبستان آغاز کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I was a classroom helper at the local primary school.
[ترجمه گوگل]من در مدرسه ابتدایی محلی کمک کلاس بودم [ترجمه ترگمان]در مدرسه ابتدایی محلی یک دستیار کلاس بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Dunblane Primary School, the scene of the massacre, was closed until Monday.
[ترجمه گوگل]مدرسه ابتدایی دانبلن، محل کشتار، تا روز دوشنبه تعطیل بود [ترجمه ترگمان]مدرسه ابتدایی Dunblane، صحنه کشتار، تا روز دوشنبه بسته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He taught in a primary school near Basra.
[ترجمه گوگل]او در مدرسه ابتدایی نزدیک بصره تدریس کرد [ترجمه ترگمان]او در یک مدرسه ابتدایی در نزدیکی بصره تدریس کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Read in studio A Primary school has won a national competition to produce their own newspaper.
[ترجمه گوگل]Read in Studio A Primary School برنده مسابقه ملی برای تولید روزنامه خود شده است [ترجمه ترگمان]در استودیو بخوانید یک مدرسه ابتدایی برنده رقابت ملی برای تولید روزنامه خود شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The match will be refereed by 39-year-old Belfast primary school headmaster Brian Stirling.
[ترجمه گوگل]قضاوت این مسابقه بر عهده برایان استرلینگ، مدیر مدرسه ابتدایی بلفاست 39 ساله خواهد بود [ترجمه ترگمان]این مسابقه توسط برایان استرلینگ، مدیر مدرسه ابتدایی بلفاست، ۳۹ ساله داوری خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In my time as headteacher of a primary school, similar observations were often made to me.
[ترجمه گوگل]در زمان من به عنوان مدیر یک مدرسه ابتدایی، مشاهدات مشابهی اغلب برای من انجام می شد [ترجمه ترگمان]در زمان من به عنوان بخشی از یک مدرسه ابتدایی، مشاهدات مشابهی اغلب به من داده می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I went to Tintagel primary school a few months later.
[ترجمه گوگل]چند ماه بعد به دبستان تینتاگل رفتم [ترجمه ترگمان]چند ماه بعد به مدرسه ابتدایی رفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مکتب (اسم)
school, training, experience, doctrine, primary school
انگلیسی به انگلیسی
• elementary school, school for children in grades 1-6 (or kindergarten-4 grade in some places), school which provides the basics of education a primary school is a school for young children who are between the ages of 5 and 11.
پیشنهاد کاربران
مدارس مختلف به انگلیسی: nursery school / preschool / kindergarten = پیش دبستانی، مهد کودک elementary school / primary school / grade school = مدرسه ابتدایی، دبستان middle school / junior high school / junior high = راهنمایی ( دبیرستان دوره اول ) ... [مشاهده متن کامل]
high school / upper school / secondary school / senior high school / senior high = ( دبیرستان ( دبیرستان دوره دوم vocational school = هنرستان فنی حرفه ای boarding school = مدرسه شبانه روزی ( به آن دسته از مدارس گفته می شود که دانش آموزان نه تنها در آنجا تحصیل می کنند، بلکه در آنجا اقامت هم می کنند ) day school = به مدرسه غیر دولتی ای گفته می شود که دانش آموزان فقط در آن درس می خوانند و برخلاف boarding school، در آنجا زندگی نمی کنند ( در خانه های خود زندگی می کنند ) private school = مدرسه غیر انتفاعی، مدرسه غیردولتی public school / state school = مدرسه دولتی
He's waiting behind the primary school. اون پشت دبستان منتظره.