• (1)تعریف: earliest or original. • مشابه: first, prime
- This may be one of the primal examples of cave writing.
[ترجمه گوگل] این ممکن است یکی از نمونه های اولیه غارنویسی باشد [ترجمه ترگمان] این ممکن است یکی از نمونه های اولیه نوشتن غار باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: first in importance; primary or fundamental. • مشابه: first, prime
- Was this the primal cause of the war?
[ترجمه گوگل] آیا این علت اولیه جنگ بود؟ [ترجمه ترگمان] آیا این دلیل اصلی جنگ بود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. primal necessity
نیاز حیاتی
2. The universe evolved from a densely packed primal inferno.
[ترجمه محمد جواد آد] جهان هستی از ابتدا با دوزخی متراکمو فشرده ت کامل یافته است .
|
[ترجمه گوگل]جهان از یک دوزخ اولیه پر از متراکم تکامل یافته است [ترجمه ترگمان]جهان از یک جهنم کوچک انباشته و متراکم رشد کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The lyrics unleash a gigantic primal scream at the urban alienation and despair of our industrial world.
[ترجمه گوگل]اشعار یک فریاد اولیه غولپیکر را بر بیگانگی شهری و ناامیدی دنیای صنعتی ما رها میکند [ترجمه ترگمان]متن ترانه یک فریاد اولیه عظیم در میان بیگانگی و نا امید دنیای صنعتی ما آزاد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The tableau is no longer primal feasible and one further pivot as shown. is required to achieve an optimal tableau in which.
[ترجمه گوگل]جدول دیگر امکان پذیر نیست و یک محور دیگر همانطور که نشان داده شده است برای دستیابی به یک تابلوی بهینه مورد نیاز است که در آن [ترجمه ترگمان]جدول زمانی دیگر امکان پذیر نیست و یک محور دیگر نیز نشان داده شده است برای رسیدن به یک جدول بهینه مورد نیاز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. What primal urge makes these men want to ride the bull?
[ترجمه گوگل]کدام تمایل اولیه باعث می شود این مردان بخواهند گاو سوار شوند؟ [ترجمه ترگمان]این مردا چی می خوان که این آدما رو سوار گاو کنن؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Perhaps that is why various kinds of primal and spiritual speech are returning.
[ترجمه گوگل]شاید به همین دلیل است که انواع مختلف گفتار اولیه و معنوی در حال بازگشت هستند [ترجمه ترگمان]شاید به همین دلیل است که انواع مختلف گفتار اولیه و روحانی باز می گردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Does it conjure up some primal urge from within?
[ترجمه گوگل]آیا میل اولیه را از درون تداعی می کند؟ [ترجمه ترگمان]ایا این باعث می شود که بعضی از نیازهای اولیه از داخل ایجاد کنند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is an essential element of the primal piety, the archaic spirituality, that pentecostal worship brings to the surface.
[ترجمه گوگل]این یک عنصر اساسی از تقوای اولیه، معنویت باستانی است که پرستش پنطیکاستی به سطح می آورد [ترجمه ترگمان]آن یک عنصر اساسی از تقوای اولیه، معنویت کهن، است که پرستش pentecostal به سطح می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For many of these postindustrial wanderers, the primal quality of pentecostal worship seemed to fill the bill.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از این سرگردانان پساصنعتی، به نظر می رسید که کیفیت اولیه عبادت پنطیکاستی، هزینه را پر می کند [ترجمه ترگمان]برای بسیاری از این آوارگان postindustrial، به نظر می رسید که کیفیت اولیه پرستش pentecostal، لایحه را پر می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Not everyone, however, welcomes the return of primal spirituality to the modern world.
[ترجمه گوگل]با این حال، همه از بازگشت معنویت اولیه به دنیای مدرن استقبال نمی کنند [ترجمه ترگمان]با این حال، همه از بازگشت معنویت اولیه به دنیای مدرن استقبال نمی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Early myths described the Primal Being as a nameless, formless power.
[ترجمه گوگل]اسطوره های اولیه وجود اولیه را به عنوان یک قدرت بی نام و شکل توصیف می کردند [ترجمه ترگمان]اسطوره اولیه، Primal بودن به عنوان یک قدرت بدون شکل و بدون شکل توصیف می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His primal Teutonic scream captured for all time the collective pain felt by the valued customers of Salomon Brothers.
[ترجمه گوگل]فریاد توتونیک اولیه او برای همیشه درد جمعی را که مشتریان ارزشمند Salomon Brothers احساس می کردند، تسخیر کرد [ترجمه ترگمان]نخستین فریاد Teutonic Teutonic را که از سوی مشتریان با ارزش سالومون برادرز جان می گرفت به چنگ آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It trades in the primal delight which the hills bring; in their clean innocence and the wonderment they inspire.
[ترجمه گوگل]با لذت اولیه ای که تپه ها به ارمغان می آورند معامله می کند در معصومیت پاکشان و شگفتی که القا می کنند [ترجمه ترگمان]این کار در لذت نخستین delight که تپه ها در آن جمع می شوند، در بی گناهی پاک و شگفتی که آن ها الهام بخش آن ها هستند تجارت می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. For it was in the primal horde that the first murder was performed, and this has haunted mankind ever since.
[ترجمه گوگل]زیرا اولین قتل در انبوهی اولیه بود که از آن زمان تاکنون بشر را آزار داده است [ترجمه ترگمان]چون در گروه نخستین باری بود که قتل اول انجام شد و از آن به بعد بشریت را تسخیر کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• primeval, ancient; initial, first; main, central; extremely important; essential, fundamental primal is used to describe something that relates to the causes or origins of things; a formal word.
پیشنهاد کاربران
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: ✅ فعل ( verb ) : prime ✅️ اسم ( noun ) : prime / primer / primitive / primitiveness / primitivism ✅️ صفت ( adjective ) : prime / primal / primitive / primary ✅️ قید ( adverb ) : primally / primitively / primarily
بدوی. از لحاظ تکاملی
وحشی
primal به چم نخستین یا نخستی. گاهی به چم بسیار ارزشمند هم هست. در این چم میتوان واژه ی پرارز را بکار برد. ( por - arz ) واژه پر ارز از ارزش ساخته شده. primal need = نیاز پر ارز