معنی: بدیهی، در نظر اول، با یک نظرمعانی دیگر: (لاتین) در نظر اول، پیش از بررسی، در وهله ی اول، ظاهر امر، مشهود، در نظر اول، در بادی امر، قابل قبول، موجه نما
• : تعریف: at first look; before closer examination or investigation.
جمله های نمونه
1. There was a prima facie case that a contempt of court had been committed.
[ترجمه مهدی صبوری] حسب ظاهر، توهین به دادگاه ارتکاب یافته بود.
|
[ترجمه گوگل]یک مورد در ابتدا وجود داشت که اهانت به دادگاه مرتکب شده بود [ترجمه ترگمان]در این مورد یک مورد خاص وجود داشت که تحقیری که در دادگاه مرتکب شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There is prima facie evidence that he was involved in the fraud.
[ترجمه گوگل]در ابتدا شواهدی وجود دارد که نشان می دهد او در این کلاهبرداری دست داشته است [ترجمه ترگمان]یه سری مدارک جعلی وجود داره که اون تو کلاه برداری دست داشته [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Prima facie, there is a strong case against him.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، یک پرونده قوی علیه او وجود دارد [ترجمه ترگمان] Prima facie \"، یه پرونده قوی علیه اون وجود داره\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Prima facie he would appear to be guilty.
[ترجمه گوگل]در ظاهر او مجرم به نظر می رسد [ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او گناهکار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. No, it was prima facie evidence that the Champions were in terminal decline.
[ترجمه گوگل]نه، این شواهد آشکاری بود که قهرمانان در حال افول نهایی بودند [ترجمه ترگمان]نه، واضح است که قهرمانان اروپا در حال کاهش پایانه هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The Prima Facie Bewies theory is an important part of the proof system. It has a high position in the proof system abroad.
[ترجمه گوگل]نظریه Prima Facie Bewies بخش مهمی از سیستم اثبات است در سیستم اثبات خارج از کشور جایگاه بالایی دارد [ترجمه ترگمان]نظریه پریما facie یک بخش مهم از سیستم اثباتی است این کشور دارای جایگاه بالایی در سیستم اثباتی در خارج از کشور است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I see a prima facie reason for it.
[ترجمه گوگل]من یک دلیل ظاهری برای آن می بینم [ترجمه ترگمان]من یه دلیلی برای این کار می بینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Atomistic competition has prima facie approval.
[ترجمه گوگل]رقابت اتمی دارای تایید اولیه است [ترجمه ترگمان]رقابت atomistic دارای تاییدیه prima است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It's a prima facie duty.
[ترجمه گوگل]این یک وظیفه اولیه است [ترجمه ترگمان]این یک وظیفه prima [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. For millions of Americans witnessing the event, it was a prima facie case of police brutality.
[ترجمه گوگل]برای میلیونها آمریکایی که شاهد این رویداد بودند، این یک مورد در ابتدا از خشونت پلیس بود [ترجمه ترگمان]برای میلیونها آمریکایی که شاهد این رویداد بودند، یک مورد prima از خشونت پلیس بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The conclusion can be justified in other ways than simply the prima facie presumption that 45 percent looks too large.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری را میتوان به روشهای دیگری غیر از فرض اولیه که 45 درصد خیلی بزرگ به نظر میرسد، توجیه کرد [ترجمه ترگمان]این نتیجه گیری می تواند به روش های دیگری نسبت به پیش فرض prima که ۴۵ درصد بیش از حد بزرگ به نظر می رسند، توجیه شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The theoretical foundations for a currency union among independent nation-states are not strong prima facie.
[ترجمه گوگل]مبانی نظری برای یک اتحادیه ارزی در میان دولت-ملت های مستقل در ابتدا قوی نیست [ترجمه ترگمان]پایه های نظری یک اتحادیه ارز در میان کشورهای مستقل - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. First and most important is Ross s list of prima facie duties.
[ترجمه گوگل]اولین و مهمترین فهرست وظایف راس در ابتدا است [ترجمه ترگمان]اول و مهم تر از همه، فهرست وظایف facie of است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The statements in the air waybill relating to the weight, dimensions, and packing of the cargo, as well as those relating to the number of packages, shall be prima facie evidence of the facts stated.
[ترجمه گوگل]اظهارات مندرج در بارنامه هوایی مربوط به وزن، ابعاد و بستهبندی محموله و همچنین موارد مربوط به تعداد بستهها، شواهد اولیه حقایق بیان شده است [ترجمه ترگمان]بیانیه ها در فضای هوایی مربوط به وزن، ابعاد، و بسته بندی کالا و نیز موارد مربوط به تعداد بسته ها باید به طور اولیه شواهدی از حقایق اعلام شده باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بدیهی (قید)
prima facie
در نظر اول (قید)
prima facie
با یک نظر (قید)
prima facie
تخصصی
[حقوق] علی الظاهر، در نظر اول، در بادی امر، محمول بر صحت
انگلیسی به انگلیسی
• on the face of it, at first sight (legal term indicating that something is obvious enough to be considered true until proven false) prima facie is used to describe something which seems to be true when you consider it for the first time; a formal expression.
پیشنهاد کاربران
نگاه اجمالی
/ˌpraɪ. mə ˈfeɪ. ʃi/ at first sight ( = based on what seems to be the truth when first seen or heard ) / Prima facie is a Latin expression meaning “at first sight” or “based on first impression” ... [مشاهده متن کامل]
در نظر اول، مدرک به ظاهر قاطع، مدرک محمول به صحت، بدیهی، در وهله اول There is prima facie evidence that he was involved in the fraud For millions of Americans witnessing the event, it was a prima facie case of police brutality
پرایما فِیشی یعنی مبتنی بر چیزی که تو نگاه اول درست بنظر میرسه، حتی اگه بعدا معلوم بشه غلط بوده. محمول بر صحت، مشهود، اولیه
در نگاه اول
پریما فِیسی کِیس: در حقوق به معنای دعوی قابل طرح و قابل استماع هست.
محکمه پسند
دریک نگاه، پیش از بررسی به حالتی گفته می شود که در دادگاههای غربی، طرفی که کارش اثبات کردن و استدلال کردن پرونده است، دلایلی را پیش از شروع رسمی دادرسی ارائه می کند که به نوعی از استدلالهایی که قرار است ... [مشاهده متن کامل]
در آینده انجام دهد حمایت می کند، مدارک و اسنادی ارائه می کند، که تصدیق کننده ی دیدگاهش است، در این موقع طرف مدافع می تواند با رو کردنِ اسنادی مخالف، این شواهد و مدارک را به چالش بکشد و این گونه به پرونده ی علی الظاهر واکنش نشان دهد