priestly

/ˈpriːstli//ˈpriːstli/

وابسته به یا در خور کشیش، کشیشانه، کشیشی، در خور کشیش یا کاهن، مانند کشیش یا کاهن، وابسته به کشیش یا کاهن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: priestlier, priestliest
مشتقات: priestliness (n.)
• : تعریف: of, concerning, or befitting a priest.

- He put on his priestly garments and made ready for the mass.
[ترجمه گوگل] او لباس های کشیش خود را پوشید و برای مراسم عشاء آماده شد
[ترجمه ترگمان] لباس های کشیشی را پوشید و برای توده آماده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He found he could no longer continue in the priestly life.
[ترجمه گوگل] او دریافت که دیگر نمی تواند به زندگی کشیش ادامه دهد
[ترجمه ترگمان] او دریافت که دیگر نمی تواند در زندگی کشیشی ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the priestly order
طبقه ی کاهنان (کشیشان)

2. to perform one's priestly duties
وظایف کشیشی خود را انجام دادن

3. The priestly caste does not normally intermarry with the warrior caste.
[ترجمه گوگل]کاست کشیش معمولاً با کاست جنگجو ازدواج نمی کند
[ترجمه ترگمان]طبقه کاهنان به طور معمول intermarry با طبقه جنگجویان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Priestly robes hang on the walls.
[ترجمه گوگل]لباس های کشیش بر دیوار آویزان است
[ترجمه ترگمان]ردای priestly روی دیوار آویزون شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Traditionally, the Brahmins, or the priestly class, are set at the top of the social pyramid.
[ترجمه گوگل]به طور سنتی، برهمن ها یا طبقه کشیش در راس هرم اجتماعی قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی، یا شاگرد کشیشان در بالای هرم اجتماعی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A son who might rise in the Roman priestly hierarchy was essential to family and dynastic interests.
[ترجمه گوگل]پسری که ممکن بود در سلسله مراتب کشیشی روم رشد کند، برای منافع خانواده و خاندان ضروری بود
[ترجمه ترگمان]پسری که ممکن بود در سلسله مراتب روحانیت روم ترقی کند برای منافع خانوادگی و dynastic ضروری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One proprietorial hand was laid, light as a priestly blessing, on an old-fashioned microscope in gleaming brass.
[ترجمه گوگل]یک دست مالک، نوری به عنوان برکت کشیش، روی یک میکروسکوپ قدیمی از برنج درخشان گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]یک دستش را به عنوان دعای کشیشی به عنوان دعای کشیشی روی یک میکروسکوپ کهنه و برنجی قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the priestly role was not finished, and their equally sacred duty of reading and explaining the law remained.
[ترجمه گوگل]اما نقش کشیش به پایان نرسید و وظیفه مقدس آنها یعنی خواندن و توضیح قانون باقی ماند
[ترجمه ترگمان]اما نقش کشیشی تمام نشده بود و وظیفه مقدس آن ها قرائت و توضیح قانون باقی مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A flood of news reports about priestly pedophilia had inflamed Catholics' concern about the integrity of their clergy.
[ترجمه گوگل]سیل گزارش های خبری در مورد پدوفیلیای کشیشی نگرانی کاتولیک ها را در مورد صداقت روحانیونشان برانگیخته بود
[ترجمه ترگمان]سیلی از گزارش های خبری در مورد کودک آزاری، کاتولیک ها را خشمگین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My priestly friend set me down outside the two cathedrals and I bade him a fond farewell.
[ترجمه گوگل]دوست کشیشم مرا بیرون دو کلیسای جامع نشاند و من با او وداع کردم
[ترجمه ترگمان]دوست priestly مرا از دو کلیسای بزرگ بیرون کشید و من به او خداحافظی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Besides this diocesan system of priestly pastoral care, there are two other administrative bodies of crucial importance.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این سیستم اسقف‌نشینی مراقبت‌های شبانی، دو نهاد اداری دیگر نیز وجود دارد که اهمیت حیاتی دارند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این نظام اسقفی مراقبت از شبانی کشیشی، دو نهاد اداری دیگر از اهمیت حیاتی برخوردار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Sadducees were the priestly caste.
[ترجمه گوگل]صدوقیان طبقه کاهنان بودند
[ترجمه ترگمان]The جزو طبقه کاهنان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And the Priestly source, likewise, contains many, many older tradition but reached its full and final form in the exilic or post-exilic period.
[ترجمه گوگل]و منبع کاهنان نیز شامل بسیاری از سنت‌های قدیمی است، اما در دوره تبعید یا پس از تبعید به شکل کامل و نهایی خود رسیده است
[ترجمه ترگمان]و منبع priestly نیز دارای بسیاری از روایات قدیمی است اما به شکل کامل و نهایی خود در دوره exilic یا post رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An aged priestly warrior towered up, august and formidable, with his hand upon his dagger.
[ترجمه گوگل]یک جنگجوی کشیش سالخورده، اوت و مهیب، با دستش بر خنجرش، اوج گرفت
[ترجمه ترگمان]یک جنگجوی پیر مرد سالخورده با دستش بر قبضه خنجر خود بالا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to a priest, ministerial; pertaining to the clergy
priestly refers to things belonging or relating to a priest.

پیشنهاد کاربران

کشیشی. ( مربوط به ) کشیشان
مثال:
priestly robes
لباس رسمی ( مربوط به ) کشیشان
کهانتی
۱. ( مربوط به ) کشیش، ( مربوط به ) کشیشان، کشیشی ۲. کشیش مانند، کشیش وار، کشیش گونه، کشیش مآبانه ۳. راهبانه

بپرس