prideful


معنی: مغرور، برتن، سرافراز، پرمباهات
معانی دیگر: مغرور، پرمباهات، برتن، مغرور، باد درسر، تکبرامیز، متکبر، جاه فروش

جمله های نمونه

1. New York always has been such a prideful, boastful place with a myopic view of the rest of the world.
[ترجمه گوگل]نیویورک همیشه مکانی غرور آفرین و افتخارآمیز با منظره ای نزدیک بینانه از بقیه جهان بوده است
[ترجمه ترگمان]نیویورک همیشه یک جایگاه مغرور و مغرور با دیدگاه نزدیک بین بقیه جهان بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. No more angry stoicism, or prideful unexpressed resentment.
[ترجمه گوگل]دیگر خبری از رواقی گری خشمگین یا کینه بیان نشده غرورآمیز نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ گونه stoicism یا خشم unexpressed prideful وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The prideful cat hunted around like a headoff inand finally left in dismay.
[ترجمه گوگل]گربه مغرور مثل یک سر به اطراف شکار کرد و سرانجام با ناراحتی رفت
[ترجمه ترگمان]گربه prideful مثل یک گربه وحشی شکار کرد و سرانجام با ناراحتی رها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Which of us is being prideful?
[ترجمه گوگل]کدام یک از ما مغرور هستیم؟
[ترجمه ترگمان]کدوم یکی از ما مغرور - ه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Y says to J: She is really a prideful girl.
[ترجمه گوگل]Y به J می گوید: او واقعاً یک دختر مغرور است
[ترجمه ترگمان]Y به ج: او واقعا یک دختر مغرور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What's kept them prideful and strong all these generations?
[ترجمه گوگل]چه چیزی آنها را در تمام این نسل ها سربلند و قوی نگه داشته است؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی این همه نسل ها مغرور و قوی بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I would rather enjoy the elegant lonliness and prideful deterioration than pay out my feeling easily.
[ترجمه گوگل]ترجیح می دهم از تنهایی زیبا و زوال غرورآمیز لذت ببرم تا اینکه احساسم را به راحتی جبران کنم
[ترجمه ترگمان]ترجیح می دهم از شکوه و deterioration مغرور مغرور و مغرور مغرور باشم تا این که احساس خودم را به راحتی ادا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Daniel prefaces his interpretation with a review of Nebuchadnezzar's prideful fall from grace and Beishazzar's own lack of humility.
[ترجمه گوگل]دانیال مقدمه تفسیر خود را با مروری بر سقوط غرورآمیز نبوکدنصر از فیض و عدم تواضع خود بیشازار بیان می کند
[ترجمه ترگمان]\"دانیل prefaces\" تفسیر خود را با مرور غروری که \" \"Nebuchadnezzar\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"grace\" \" \" \" \" \"fall\" و \"فقدان تواضع\" از خود نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Like his rebel ancestor, Buchanan is fighting a lost cause with prideful determination despite overwhelming odds.
[ترجمه گوگل]مانند جد شورشی خود، بوکانان با وجود شانس های زیاد، با عزمی غرور آفرین با یک هدف از دست رفته مبارزه می کند
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب، او همانند جد rebel، با وجود مخالفت های شدید، با عزمی راسخ در حال مبارزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It'll be a global apocalypse, and Christina's just too prideful and unstable to accept that.
[ترجمه گوگل]این یک آخرالزمان جهانی خواهد بود، و کریستینا آنقدر مغرور و ناپایدار است که نمی تواند آن را بپذیرد
[ترجمه ترگمان]این یک مکاشفه جهانی خواهد بود، و کریستینا خیلی مغرور و ناپایدار است که این را بپذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مغرور (صفت)
presumptuous, swollen, arrogant, proud, haughty, swanky, snobbish, imperious, prideful, overbearing, assumptive, assured, bigheaded, swank, swelling, sniffy, high-hat, high-minded, hoity-toity, overweening, snippy, snotty, stuck-up, swashing, swollen-headed, toffee-nosed, uppish

برتن (صفت)
arrogant, proud, prideful

سرافراز (صفت)
proud, prideful, proud-hearted

پر مباهات (صفت)
prideful

انگلیسی به انگلیسی

• proud, taking satisfaction in -; arrogant, conceited; haughty, boastful

پیشنهاد کاربران

مغرور، برتن، سرافراز، پرمباهات
مثال:
What's kept all these generations prideful and strong?
چه چیزی تمام این نسل ها را مغرور {سرافراز } و قوی نگهداشته است؟

بپرس