اسم ( noun )
عبارات: pride and joy
عبارات: pride and joy
• (1) تعریف: an inherent feeling of dignity and worth.
• مترادف: dignity, ego, honor, self-assurance, self-esteem, self-respect
• متضاد: abjection, humiliation, mortification
• مشابه: assurance, confidence, face, self-love, worth
• مترادف: dignity, ego, honor, self-assurance, self-esteem, self-respect
• متضاد: abjection, humiliation, mortification
• مشابه: assurance, confidence, face, self-love, worth
- Though they were poor, they had pride, and nothing could make them feel ashamed.
[ترجمه مترجم] من گروگان غرورمم|
[ترجمه مژگان] گرچه اینها فقیر بودند اما غرور داشتندو هیچی نمیتونست باعث احساس شرم در آنها بشه|
[ترجمه گوگل] با اینکه فقیر بودند، غرور داشتند و هیچ چیز نمی توانست آنها را شرمنده کند[ترجمه ترگمان] با این که فقیر بودند، غرور داشتند و هیچ چیز نمی توانست آن ها را شرمنده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a sense of one's own value that arises from achievements, characteristics, or possessions.
• مترادف: satisfaction
• متضاد: chagrin, shame
• مشابه: comfort, delight, enjoyment, gratification, happiness, honor, joy, pleasure
• مترادف: satisfaction
• متضاد: chagrin, shame
• مشابه: comfort, delight, enjoyment, gratification, happiness, honor, joy, pleasure
- Her recent triumphs in gymnastics filled her with pride.
[ترجمه فاطی865970] دوست دارم ولی خب غرورمو بیشتر|
[ترجمه علی اکبر شریفی] پیروزی های اخیرش در ژیمناستیک وجودش را سرشار از غرور و افتخار کرد.|
[ترجمه گوگل] پیروزی های اخیر او در ژیمناستیک او را سرشار از غرور کرد[ترجمه ترگمان] پیروزی های اخیرش در ژیمناستیک با غرور او را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: an overly high sense of one's own value; conceit; arrogance.
• مترادف: arrogance, conceit, egotism, self-love
• متضاد: humility
• مشابه: complacency, pretension, vainglory, vanity
• مترادف: arrogance, conceit, egotism, self-love
• متضاد: humility
• مشابه: complacency, pretension, vainglory, vanity
- His pride alienated him from those who might have been his friends.
[ترجمه گوگل] غرورش او را از کسانی که احتمالاً دوستانش بودند بیگانه کرد
[ترجمه ترگمان] غرور او از کسانی بود که ممکن بود دوستانش باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] غرور او از کسانی بود که ممکن بود دوستانش باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- If it had not been for her pride, she might have seen what a kindhearted and decent man he was.
[ترجمه علی اکبر شریفی] اگر به خاطر غرورش نبود، ممکن بود ببیند که او چه مرد خوش قلب و برازنده ای است.|
[ترجمه گوگل] اگر غرور او نبود، شاید میدید که چه مرد مهربان و شایستهای بود[ترجمه ترگمان] اگر به خاطر غرور او نبود، ممکن بود دیده باشد که چه مرد خوش قلب و شریفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His pride prevented him from accepting such a menial job.
[ترجمه گوگل] غرورش مانع از پذیرش چنین شغل پستی شد
[ترجمه ترگمان] غرورش مانع از قبول چنین شغل پست و پست شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] غرورش مانع از قبول چنین شغل پست و پست شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: a person or possession considered invaluable.
• مترادف: gem, jewel, treasure
• متضاد: dregs
• مشابه: boast, pearl, pick
• مترادف: gem, jewel, treasure
• متضاد: dregs
• مشابه: boast, pearl, pick
- She is the pride of her family.
[ترجمه aycow] او افتخار خانواده اش است.|
[ترجمه گوگل] او مایه افتخار خانواده اش است[ترجمه ترگمان] او غرور خانواده اش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: self-deceiving blindness to one's own weakness or limitation.
• مشابه: blindness, complacency, delusion, self-deception
• مشابه: blindness, complacency, delusion, self-deception
• (6) تعریف: a group of lions.
• مشابه: flock, group, herd, pack, troop
• مشابه: flock, group, herd, pack, troop
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: prides, priding, prided
مشتقات: prideful (adj.), pridefully (adv.), pridefulness (n.)
حالات: prides, priding, prided
مشتقات: prideful (adj.), pridefully (adv.), pridefulness (n.)
• : تعریف: to indulge (oneself) in a feeling of pride (usu. fol. by on or upon).
• مشابه: congratulate, gratify, preen
• مشابه: congratulate, gratify, preen
- We pride ourselves on being efficient.
[ترجمه گوگل] ما به خود می بالیم که کارآمد هستیم
[ترجمه ترگمان] ما به خودمون افتخار می کنیم که کارآمد باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما به خودمون افتخار می کنیم که کارآمد باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید