prick up

جمله های نمونه

1. Oh,what secret is it? I've already pricked up my ears.
[ترجمه گوگل]اوه، این چه رازی است؟ من قبلا گوش هایم را تیز کرده ام
[ترجمه ترگمان]اوه، این چه رازی است؟ همین الان گوش هایم را تیز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She stopped talking to prick up her ears.
[ترجمه گوگل]برای تیز کردن گوش هایش از حرف زدن دست کشید
[ترجمه ترگمان]او از حرف زدن باز ایستاد تا گوش هایش را تیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He certainly pricked up his ears when you told him about your good luck.
[ترجمه گوگل]او مطمئناً وقتی از شانس خوب خود به او گفتید گوش هایش را تیز کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی راجع به بخت و اقبال تو با او حرف می زدی، حتما گوش هایش را تیز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His ears pricked up when he heard his name mentioned.
[ترجمه گوگل]با شنیدن نامش گوش هایش تیز شد
[ترجمه ترگمان]وقتی نام او را شنید گوش هایش تیز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The children pricked up their ears when they heard the word 'ice-cream'.
[ترجمه گوگل]بچه ها با شنیدن کلمه بستنی گوش هایشان را تیز کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها وقتی کلمه بستنی را شنیدند ears را تیز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I overheard them mentioning my name and pricked up my ears.
[ترجمه گوگل]شنیدم که اسمم را می آورند و گوش هایم را تیز کردم
[ترجمه ترگمان]صدای آن ها را شنیدم و گوش هایم را تیز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The captain ordered the ship's course to be pricked up.
[ترجمه گوگل]کاپیتان دستور داد مسیر کشتی را تیز کنند
[ترجمه ترگمان]ناخدا دستور داد که کشتی را سوراخ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He wasn't paying much attention then pricked up his ears when he heard that the terms included the use of a company car.
[ترجمه گوگل]او توجه چندانی نداشت، وقتی شنید که این شرایط شامل استفاده از ماشین شرکتی نیز می شود، گوش هایش را تیز کرد
[ترجمه ترگمان]او توجه زیادی نکرد سپس وقتی شنید که شرایط شامل استفاده از یک ماشین شرکت می شود گوش هایش را تیز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The dog pricked up its ears.
[ترجمه گوگل]سگ گوش هایش را تیز کرد
[ترجمه ترگمان]سگ گوش هایش را تیز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The captain ordered the ship's coures to be pricked up.
[ترجمه گوگل]کاپیتان دستور داد تا کوره های کشتی را بچرخانند
[ترجمه ترگمان]ناخدا دستور داد که کشتی را سوراخ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The rabbit stopped suddenly, pricking up its ears.
[ترجمه گوگل]خرگوش ناگهان ایستاد و گوش هایش را تیز کرد
[ترجمه ترگمان]خرگوش ناگهان ایستاد و گوش های خود را تیز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The wall was first pricked up with a coat lime.
[ترجمه گوگل]دیوار ابتدا با یک کت آهک سوراخ شد
[ترجمه ترگمان]اول دیوار با یک لیمو ترش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Jay pricked up his ears when I mentioned a vacation.
[ترجمه گوگل]جی گوش هایش را تیز کرد وقتی به تعطیلات اشاره کردم
[ترجمه ترگمان]وقتی به یک تعطیلات اشاره کردم، جی گوش هایش را تیز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The dog's ears pricked up at the sound.
[ترجمه گوگل]گوش های سگ از این صدا تیز شد
[ترجمه ترگمان]گوش های سگ به صدا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The girls are pricked up for the dinner party.
[ترجمه گوگل]دخترها را برای مهمانی شام تیز کرده اند
[ترجمه ترگمان]دخترا برای مهمونی شام جمع شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• stand up straight

پیشنهاد کاربران

تعریف دوست عزیزم آقا حامد کار منو راحت کرد.
The Shepherd Dogs pricked up their ears
https://worldfolklore. net/index. php/2020/12/23/the - wolf - and - the - kid/
زمانی که حیوانات گوششان را برای بهتر شنیدن بلند میکنند و مستقیم به سمت بالا نگه میدارند.

بپرس