price war

/ˈpraɪsˈwɔːr//praɪswɔː/

جنگ قیمت (ها)، رقابت شدید سر قیمت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a situation in which competitive businesses lower their prices, often repeatedly, usu. attempting to drive each other out of business.

جمله های نمونه

1. He was socked by the price war.
[ترجمه گوگل]او از جنگ قیمت جوراب شده بود
[ترجمه ترگمان]اون با قیمت جنگ کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The price war is bringing the cost of flights down.
[ترجمه گوگل]جنگ قیمت ها هزینه پروازها را پایین می آورد
[ترجمه ترگمان]جنگ قیمت، هزینه پروازها را پایین می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The past few months have witnessed a price war between leading supermarkets.
[ترجمه گوگل]چند ماه گذشته شاهد جنگ قیمتی بین سوپرمارکت های پیشرو بوده است
[ترجمه ترگمان]در چند ماه گذشته شاهد یک جنگ قیمت بین سوپرمارکت ها بوده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A vicious price war between manufacturers has cut margins to the bone.
[ترجمه گوگل]جنگ وحشیانه قیمت‌ها بین تولیدکنندگان حاشیه‌ها را تا حد زیادی کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]جنگ شدید قیمت بین تولید کنندگان حاشیه ها را به استخوان کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A supermarket price war has led to lower profit margins.
[ترجمه گوگل]جنگ قیمت سوپرمارکت ها منجر به کاهش حاشیه سود شده است
[ترجمه ترگمان]یک جنگ قیمت سوپر مارکت منجر به سود ناخالص کم تر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The supermarket fired the first shot in a price war today.
[ترجمه گوگل]سوپرمارکت اولین گلوله را در جنگ قیمت امروز شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]این سوپرمارکت اولین گلوله را امروز در یک جنگ قیمت اخراج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A price war looks likely now that a leading supermarket has thrown down the gauntlet to its competitors.
[ترجمه گوگل]اکنون که یک سوپرمارکت پیشرو دستکش را به سوی رقبای خود زده است، جنگ قیمت محتمل به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]یک جنگ قیمتی در حال حاضر به نظر می رسد که یک سوپرمارکت پیشرو به سوی رقیبان خود حرکت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oil companies yesterday declared a gasoline price war, which should be reflected in lower inflation figures in future months.
[ترجمه گوگل]شرکت های نفتی دیروز جنگ قیمت بنزین را اعلام کردند که باید در ارقام تورم کمتر در ماه های آینده منعکس شود
[ترجمه ترگمان]شرکت های نفتی دیروز یک جنگ قیمت بنزین اعلام کردند که باید در ارقام پایین تورم در ماه های آینده منعکس شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The threat of a price war led to plunging shares for all the major players in the market.
[ترجمه گوگل]تهدید جنگ قیمت منجر به سقوط سهام برای همه بازیگران اصلی بازار شد
[ترجمه ترگمان]تهدید یک جنگ قیمت منجر به سقوط سهام همه بازیگران اصلی در بازار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The examination boards predicted a price war after one offered discounts in return for an exclusive deal with schools.
[ترجمه گوگل]هیئت های امتحانی پس از ارائه تخفیف در ازای معامله انحصاری با مدارس، جنگ قیمت را پیش بینی کردند
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره پس از پیشنهاد تخفیف در ازای معامله انحصاری با مدارس، یک جنگ قیمتی را پیش بینی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Jenny Craig and Weight Watchers will have a price war.
[ترجمه گوگل]جنی کریگ و Weight Watchers جنگ قیمت خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]جنی کریگ و مراقبان وزن یک جنگ قیمتی خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A price war is not to be excluded.
[ترجمه گوگل]یک جنگ قیمت نباید مستثنی شود
[ترجمه ترگمان]یک جنگ قیمتی نباید حذف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. City analysts predict a price war in the telecommunications market.
[ترجمه گوگل]تحلیلگران شهری جنگ قیمتی در بازار مخابرات را پیش بینی می کنند
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران شهر پیش بینی می کنند که یک جنگ قیمتی در بازار مخابرات وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Third : The price war is a real price war or advertising price war?
[ترجمه گوگل]سوم: جنگ قیمت یک جنگ قیمت واقعی است یا جنگ قیمت تبلیغاتی؟
[ترجمه ترگمان]سوم: جنگ قیمت یک جنگ قیمتی واقعی یا جنگ قیمت تبلیغاتی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The price war must be in the oligopolistic markets.
[ترجمه گوگل]جنگ قیمت باید در بازارهای انحصاری باشد
[ترجمه ترگمان]جنگ قیمت باید در بازارهای oligopolistic باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• struggle of lowering prices when each manufacturer or seller tries to outsell his competitors

پیشنهاد کاربران

بپرس