price index

/ˈpraɪsˈɪndeks//praɪsˈɪndeks/

شاخص قیمت (ها)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a number indicating the percentage change in the prices of certain basic goods and services, relative to prices at a particular time in the past.

جمله های نمونه

1. The retail price index for September is expected to show inflation edging up to about 8 per cent.
[ترجمه گوگل]انتظار می‌رود شاخص قیمت خرده‌فروشی در ماه سپتامبر، تورم را تا حدود 8 درصد نشان دهد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که شاخص قیمت خرده فروشی در ماه سپتامبر رشد تورم تا حدود ۸ درصد را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Inflation, as measured by the retail price index, is expected to drop.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود تورم، همانطور که با شاخص قیمت خرده فروشی اندازه گیری می شود، کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]تورم، همانطور که توسط شاخص قیمت خرده فروشی اندازه گیری شد، انتظار می رود که کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The price index has been kiting since last year.
[ترجمه گوگل]شاخص قیمت از سال گذشته شروع شده است
[ترجمه ترگمان]شاخص قیمت از سال گذشته kiting شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The retail price index is published monthly.
[ترجمه گوگل]شاخص قیمت خرده فروشی ماهانه منتشر می شود
[ترجمه ترگمان]شاخص قیمت خرده فروشی به صورت ماهانه منتشر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Inflation, if you assume the consumer price index is overstated, is barely measurable.
[ترجمه گوگل]تورم، اگر فرض کنید که شاخص قیمت مصرف کننده اغراق شده است، به سختی قابل اندازه گیری است
[ترجمه ترگمان]تورم، اگر فرض کنید که شاخص قیمت مصرف کننده اغراق شده است، به سختی قابل اندازه گیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Demand is so slow that the price index fell to 40. 8 % in December from 4 5 %.
[ترجمه گوگل]تقاضا به قدری کند است که شاخص قیمت از 4 5 درصد به 40 8 درصد در دسامبر کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]تقاضا آنچنان کند است که شاخص قیمت به ۴۰ کاهش یافت ۸ % در دسامبر از ۴ % %
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In constructing a price index, there are two important initial steps.
[ترجمه گوگل]در ساخت شاخص قیمت، دو مرحله اولیه مهم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در ساخت یک شاخص قیمت، دو مرحله اولیه مهم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The government will report its December consumer price index on Feb.
[ترجمه گوگل]دولت شاخص قیمت مصرف کننده دسامبر خود را در فوریه گزارش خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]دولت در ماه فوریه شاخص قیمت مصرف کننده ماه دسامبر خود را گزارش خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tomorrow's consumer price index for December may provide more definitive clues to the Fed's interest rate strategy.
[ترجمه گوگل]شاخص قیمت مصرف کننده فردا برای دسامبر ممکن است سرنخ های قطعی تری از استراتژی نرخ بهره فدرال رزرو ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]شاخص قیمت مصرف کننده فردا برای دسامبر ممکن است نشانه های قطعی بیشتری نسبت به استراتژی نرخ سود بانک مرکزی ارائه نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The consumer price index would have come a day later.
[ترجمه گوگل]شاخص قیمت مصرف کننده یک روز بعد می آمد
[ترجمه ترگمان]شاخص قیمت مصرف کننده یک روز بعد خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The annual percentage rise in the Tax and Price Index.
[ترجمه گوگل]درصد افزایش سالانه در شاخص مالیات و قیمت
[ترجمه ترگمان]درصد سالیانه در شاخص قیمت و قیمت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The notes' inflation premium, based on the consumer price index, raises the value when you redeem them.
[ترجمه گوگل]حق بیمه تورم اسکناس ها، بر اساس شاخص قیمت مصرف کننده، هنگامی که آنها را بازخرید می کنید، ارزش آنها را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]حق بیمه گران بها، براساس شاخص قیمت مصرف کننده، زمانی که آن ها را از گرو درآورید، ارزش را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Release of the producer price index and consumer price indexes will follow, she said.
[ترجمه گوگل]وی گفت: انتشار شاخص قیمت تولید کننده و شاخص قیمت مصرف کننده به دنبال خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]او گفت که آزادی شاخص قیمت تولید کننده و شاخص های قیمت مصرف کننده نیز ادامه خواهند یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] شاخص قیمت
[ریاضیات] شاخص قیمت
[آمار] شاخص بها

پیشنهاد کاربران

بپرس