صفت ( adjective )
مشتقات: previously (adv.)
مشتقات: previously (adv.)
• (1) تعریف: occurring just before another.
• مترادف: antecedent, foregoing, preceding
• متضاد: following, next, subsequent
• مشابه: former, recent
• مترادف: antecedent, foregoing, preceding
• متضاد: following, next, subsequent
• مشابه: former, recent
- I had to reread the previous page.
[ترجمه گوگل] مجبور شدم صفحه قبل را دوباره بخوانم
[ترجمه ترگمان] مجبور شدم صفحه قبل را بخوانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مجبور شدم صفحه قبل را بخوانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her previous book was more complex than this one.
[ترجمه گوگل] کتاب قبلی او پیچیده تر از این کتاب بود
[ترجمه ترگمان] کتاب قبلی او پیچیده تر از کتاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کتاب قبلی او پیچیده تر از کتاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: prior; earlier.
• مترادف: antecedent, earlier, former, past, precedent, preceding, prior
• متضاد: latter, posterior, subsequent
• مشابه: anterior, bygone, early, erstwhile, foregone, old, quondam, recent
• مترادف: antecedent, earlier, former, past, precedent, preceding, prior
• متضاد: latter, posterior, subsequent
• مشابه: anterior, bygone, early, erstwhile, foregone, old, quondam, recent
- In previous years, we spent our summers in Maine, but now we visit our grandchildren in Minnesota.
[ترجمه گوگل] در سالهای گذشته، تابستانهایمان را در مین میگذراندیم، اما اکنون به دیدار نوههایمان در مینهسوتا میرویم
[ترجمه ترگمان] در سال های گذشته، ما تابستان مان را در مین گذراندیم، اما اکنون از نوه های خود در مینه سوتا دیدن می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در سال های گذشته، ما تابستان مان را در مین گذراندیم، اما اکنون از نوه های خود در مینه سوتا دیدن می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید