preventive

/prɪˈventɪv//prɪˈventɪv/

معنی: عامل ممانعت، مانع، جلوگیری کننده، پیش گیر، پیشگیری کننده
معانی دیگر: پیشگیری، پیشگیرانه، داروی پیشگیر (prophylactic هم می گویند)، بازدارنده، جلوگیر، جلوگیرانه (preventative هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: designed to serve as a hindrance or method of prevention.

- The city took preventive measures to minimize the damage that might occur from flooding.
[ترجمه گوگل] این شهر اقدامات پیشگیرانه ای را برای به حداقل رساندن خسارات احتمالی ناشی از سیل انجام داد
[ترجمه ترگمان] این شهر اقدامات پیشگیرانه برای به حداقل رساندن آسیب ناشی از سیل انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: protecting against disease or illness.

- Doctors have become more concerned with preventive medicine in recent years.
[ترجمه گوگل] پزشکان در سال‌های اخیر بیشتر به پزشکی پیشگیرانه توجه کرده‌اند
[ترجمه ترگمان] پزشکان در سال های اخیر بیشتر نگران داروهای پیشگیرانه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: preventively (adv.), preventiveness (n.)
(1) تعریف: a thing that prevents.

(2) تعریف: a medicine or agent that prevents disease or illness.

جمله های نمونه

1. preventive detention
بازداشت احتیاطی

2. preventive medicine
پزشکی پیشگیر (پیشگیرانه)

3. curative and preventive methods in medicine
روش های درمانی و روش های پیشگیری در پزشکی

4. This has proved an effective preventive.
[ترجمه گوگل]این یک پیشگیری موثر به اثبات رسیده است
[ترجمه ترگمان]این یک اقدام پیشگیرانه موثر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the past 10 years, preventive measures have radically reduced levels of tooth decay in children.
[ترجمه گوگل]در 10 سال گذشته، اقدامات پیشگیرانه سطح پوسیدگی دندان در کودکان را به شدت کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]در ۱۰ سال گذشته، اقدامات پیشگیرانه به طور اساسی میزان پوسیدگی دندان در کودکان را کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We must take preventive measures to reduce crime in the area.
[ترجمه گوگل]باید اقدامات پیشگیرانه برای کاهش جرم و جنایت در منطقه انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید اقدامات پیشگیرانه برای کاهش جرم در منطقه انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The police presented a reactive rather than preventive strategy against crime.
[ترجمه گوگل]پلیس راهبردی واکنشی به جای پیشگیرانه در برابر جرم ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس یک واکنش واکنشی نسبت به استراتژی پیشگیرانه علیه جرم ارائه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ginseng is used as a restorative and preventive remedy.
[ترجمه گوگل]جینسینگ به عنوان یک درمان ترمیمی و پیشگیری کننده استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]این روش درمانی به عنوان یک روش درمانی ترمیمی و پیشگیرانه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The police were able to take preventive action and avoid a possible riot.
[ترجمه گوگل]پلیس توانست اقدامات پیشگیرانه را انجام دهد و از بروز شورش احتمالی جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]پلیس می توانست اقدام پیشگیرانه انجام دهد و از شورش احتمالی اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The system is intended to emphasize preventive health care and reduce costs.
[ترجمه گوگل]این سیستم برای تاکید بر مراقبت های بهداشتی پیشگیرانه و کاهش هزینه ها در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]هدف از این سیستم تاکید بر مراقبت بهداشتی پیشگیرانه و کاهش هزینه ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even when children deny such beliefs, preventive work should still be done.
[ترجمه گوگل]حتی زمانی که کودکان چنین باورهایی را انکار می کنند، باز هم باید کارهای پیشگیرانه انجام شود
[ترجمه ترگمان]حتی زمانی که کودکان چنین اعتقادی را انکار می کنند، کار پیشگیرانه هم باید انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An important part of the preventive routine is keeping up good posture, whether standing, sitting or walking.
[ترجمه گوگل]بخش مهمی از روال پیشگیرانه، حفظ وضعیت بدنی خوب است، چه ایستاده، نشسته یا راه رفتن
[ترجمه ترگمان]بخش مهمی از برنامه پیشگیرانه، حفظ وضعیت خوب، چه ایستادن، نشستن یا راه رفتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There exists no preventive medicine for the pain of feeling excluded or underappreciated.
[ترجمه گوگل]هیچ داروی پیشگیرانه ای برای درد ناشی از احساس طرد شدن یا قدردانی نشدن وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ داروی پیشگیرانه برای درد احساس حذف یا underappreciated وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The other is preventive health care for all, including prenatal care.
[ترجمه گوگل]دیگری مراقبت های بهداشتی پیشگیرانه برای همه، از جمله مراقبت های دوران بارداری است
[ترجمه ترگمان]دیگری مراقبت بهداشتی پیشگیرانه شامل مراقبت های قبل از تولد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عامل ممانعت (اسم)
preventive

مانع (صفت)
repellent, preventive

جلوگیری کننده (صفت)
prohibitive, preventative, preventive, suppressive, prohibitory

پیش گیر (صفت)
preventative, preventive, prophylactic

پیشگیری کننده (صفت)
preventive, prophylactic

انگلیسی به انگلیسی

• safeguard, means of prevention, something used to avert an unwanted situation or event
averting, avoiding, acting to prevent; delaying, inhibiting, hindering; designed to avert or prevent unwanted events or circumstances
preventive actions are intended to stop things such as disease or crime from happening.

پیشنهاد کاربران

prevent : جلوگیری کردن ، پیشگیری کردن
prevention : جلوگیری ، پیشگیری
preventive : جلوگیری کننده ، پیشگیری کننده
preventable : قابل جلوگیری / پیشگیری
preventively :بطور جلوگیری کننده / پیشگیری کننده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : prevent
✅️ اسم ( noun ) : prevention
✅️ صفت ( adjective ) : preventive / preventable
✅️ قید ( adverb ) : preventively
preventive ( پزشکی )
واژه مصوب: پیشگیرانه
تعریف: ویژگی آنچه باعث پیشگیری می شود
بازدارنده

بپرس