فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: prevents, preventing, prevented
حالات: prevents, preventing, prevented
• : تعریف: to keep or stop from occurring or from doing something.
• مترادف: avert, deter, forestall, frustrate, hinder, inhibit, preclude, stop
• متضاد: allow, enable, let, permit
• مشابه: anticipate, balk, bar, discourage, foil, forbid, hamper, impede, obviate, prohibit, repress, restrain, thwart
• مترادف: avert, deter, forestall, frustrate, hinder, inhibit, preclude, stop
• متضاد: allow, enable, let, permit
• مشابه: anticipate, balk, bar, discourage, foil, forbid, hamper, impede, obviate, prohibit, repress, restrain, thwart
- Good sanitation can prevent illness to a large degree.
[ترجمه Good sanitation can prevent illness to a large degree. mohamad ebrahimin] بهداشت خوب می تواند تا حد زیادی از بیماری جلوگیری کند|
[ترجمه شان] مراعات اصول بهداشتی ، تا اندازه زیادی، از بروز بیماری جلوگیری می کند.|
[ترجمه گوگل] بهداشت خوب می تواند تا حد زیادی از بیماری جلوگیری کند[ترجمه ترگمان] بهداشت خوب می تواند از بیماری تا حد زیادی جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The school tries to prevent cheating in various ways.
[ترجمه Reza.m] مدرسه تلاش میکند با روش های مختلف از روش تقلب جلو گیری کند|
[ترجمه ys. mohamad ebrahimiThe school tries to prevent cheating in various wa] مدرسه تلاش می کند تا باروشهای مختلف از تقلب جلوگیری کند|
[ترجمه شان] این مدرسه با روش های گوناگون می کوشد از وقوع تقلب جلوگیری کند.|
[ترجمه گوگل] مدرسه به روش های مختلف سعی می کند از تقلب جلوگیری کند[ترجمه ترگمان] این مدرسه می کوشد تا از تقلب در روش های مختلف جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I can't prevent your leaving college, but I think you'll regret it.
[ترجمه Nezuko] من نمی توانم از رفتن تو از کالج جلوگیری کنم ولی فکر میکنم بعدا پشیمان خواهی شد|
[ترجمه گوگل] من نمی توانم مانع ترک دانشگاهت شوم، اما فکر می کنم پشیمان خواهی شد[ترجمه ترگمان] من نمی توانم از رفتن تو به کالج جلوگیری کنم، اما فکر می کنم پشیمان خواهی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The police prevented the protesters from entering City Hall.
[ترجمه گوگل] پلیس از ورود معترضان به شهرداری جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان] پلیس از ورود معترضان به تالار شهر جلوگیری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پلیس از ورود معترضان به تالار شهر جلوگیری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They narrowly prevented the ceiling from collapsing.
[ترجمه گوگل] آنها به سختی از فروریختن سقف جلوگیری کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها به سختی از فروریختن سقف جلوگیری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها به سختی از فروریختن سقف جلوگیری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: preventable (adj.), preventer (n.)
مشتقات: preventable (adj.), preventer (n.)
• (1) تعریف: to present a hindrance or difficulty.
• مترادف: hinder
• مشابه: balk, stop
• مترادف: hinder
• مشابه: balk, stop
- We'll discuss this later today, unless time prevents.
[ترجمه گوگل] ما بعداً امروز درباره این موضوع بحث خواهیم کرد، مگر اینکه زمان مانع شود
[ترجمه ترگمان] امروز در این مورد صحبت خواهیم کرد، مگر زمانی که وقت بخواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] امروز در این مورد صحبت خواهیم کرد، مگر زمانی که وقت بخواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to keep something from occurring (fol. by "against").
- This toothpaste is supposed to prevent against tooth decay.
[ترجمه گوگل] این خمیر دندان قرار است از پوسیدگی دندان جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان] این خمیر دندان برای جلوگیری از پوسیدگی دندان استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این خمیر دندان برای جلوگیری از پوسیدگی دندان استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید